نشــریــه

وبلاگ اجتماعی- مذهبی و تخصصی رسانه

نشــریــه

وبلاگ اجتماعی- مذهبی و تخصصی رسانه

زلزله ‌نشینان شمال ‌غرب سرزمین من

کمی مانده به غروب که یک نفر از دفتر نشر آثار زنگ می‌زند:  
«اوضاع وقتت چطوره؟ شاید فردا بخوایم بریم سفر.» می‌پرسم چه برنامه‌ای؟ می‌گوید: معلوم نیست. کی؟ معلوم نیست. کجا؟ معلوم نیست. تا کی طول می‌کشد؟ معلوم نیست. می‌خواهم بپرسم فردا را روزه خواهیم بود یا نه که دیگر بی‌خیال می‌شوم.

قرارمان می‌شود برای بعد از افطار. کارهای فردا را به این و آن می‌سپارم، به خانواده می‌گویم کاری پیش آمده که حتماً باید تا فردا تمامش کنم و شاید تا سحر برنگردم. بعد از نماز مغرب و عشاء، افطاری خورده و نخورده راه‌می‌افتم.

به دفتر که می‌رسم، باز هم کسی نمی‌گوید برنامه‌مان چیست، ولی از اوضاع و احوال بچه‌ها می‌توانم حساسیت برنامه را حدس بزنم هرکس مشغول کاری است و مرا که می‌بیند، می‌گوید: «پاشده‌ای با یک دفترچه و خودکار اومده‌ای؟ چرا لباس نیاورده‌ای؟!»
کم‌کم مقصدمان معلوم می‌شود؛ تبریز، هرچند که تا زمان راه افتادن، باز هم کسی حرفی نمی‌زند. چند وقت پیش یکی از دوستان دعوتم کرده بود که بعد از ماه رمضان به تبریز بروم، اما فکر نمی‌کردم اولین سفرم به تبریز، این‌گونه باشد.

... نزدیک ساعت 2 صبح است که می‌رسیم. خلبان چنان هواپیما را به زمین می‌کوبد که چرت همه‌مان پاره می‌شود. از فرودگاه تبریز که بیرون می‌آییم، اوضاع بحرانی شهر را کاملاً حس می‌کنیم. پارک‌ها، میدان‌ها و حاشیه‌ی خیابان‌ها پر است از چادرهای مسافرتی. راننده‌ی اتوبوس می‌گوید خودش هم چند شب است که با خانواده‌اش بیرون از خانه می‌خوابند. می‌گوید تازه داشت اوضاع شهر آرام می‌شد که امروز دوباره یک زلزله‌ی نسبتاً شدید آمد و مردم را دوباره به خیابان‌ها کشاند. از کمک‌های مردم تعریف می‌کند و این که خیلی سریع کارها را دست گرفتند و هرکس هرچه در توان داشته، به میدان آورده: «هرکی با هر وسیله‌ای که داره، کمک می‌بره؛ وانت، پیکان، ... یک نفر یک میلیون تومان آب معدنی خرید و برد مناطق زلزله‌زده. مردم توی خونه‌شون غذا درست می‌کنند و می‌برند روستاها تا غذای گرم دستشون بدن. تبریزی‌ها خیلی مردونگی کرده‌اند. راستی روزای اول هیچ خبری توی کشور نبود، اما بعد از چند روز یهو سروصدا شروع شد. نمی‌دونی چرا؟ حتی روزهای اول نیروی انتظامی اجازه‌ی تردد ماشینا رو هم راحت نمی‌داد. خودم اون روزا با همین اتوبوس وسیله می‌بردم.» می‌پرسم: اگر جلوی سواری‌ها را نمی‌گرفتند، شما می‌توانستید با اتوبوس وسیله ببرید؟ یا کامیون‌ها می‌توانستند راحت به مناطق برسند؟ وسایل نقلیه‌ی سنگین راه‌سازی چطور؟ انگار بعد از چند روز، جواب یک دغدغه‌ی ذهنی‌اش را گرفته باشد. لبخندی روی صورتش می‌نشیند و می‌گوید: «پس واسه این بوده. راست می‌گی. جاده این‌جا باریکه و ترافیک می‌شد. توی بم هم همین مشکل پیش اومده بود، چون همه می‌خواستن برن بم.»

متوجه می‌شوم که در ماجرای زلزله‌ی بم هم حضور داشته. می‌پرسم «اون مشکلات امنیتی که می‌گفتن توی بم ایجاد شده، این‌جا هم پیش اومد؟» می‌گوید نه، این‌جا همه‌چیز مرتب بوده. می‌خواهم بگویم یکی از علت‌هایی که روزهای اول هیچ سروصدایی درباره‌ی حادثه نشد، پیشگیری از همین مشکلات بوده، ولی می‌ترسم ناراحت شود، اما خیالم راحت می‌شود که پیشگیری‌های نیروی انتظامی جواب داده.

حالا نوبت او می‌شود که سؤال کند: «شما از کجا اومده‌اید؟» برق از چشمم می‌پرد. من که هیچ، همه‌ی سرنشینان جلوی اتوبوس که سرشان را تکیه داده بودند که بخوابند، ناگهان صاف می‌نشینند و نگاه می‌کنند که من چه جوابی می‌دهم. چون می‌دانم ضبط توی دستم را دیده، خیلی راحت می‌گویم «من خبرنگارم. اومدم از اوضاع منطقه گزارش بگیرم» و همزمان به این فکر می‌کنم که اگر پرسید خبرنگار کجا، چه جوابی بدهم که دروغ نباشد. آرامش به میان سرنشینان برمی‌گردد. راننده اتوبوس اما دوباره این آرامش موقت را به هم می‌زند: «بقیه از کجا اومده‌ن؟» احتمال می‌دهم دوربین‌های فیلمبرداری و عکاسی را دست آن‌ها دیده باشد. جواب می‌دهم: «اونا هم از همین‌جور جاها اومده‌ن. بعضیا خبرنگارن و می‌خوان گزارش بگیرن.» یک نفر از چند ردیف عقب‌تر به دادم می‌رسد: «از صدا و سیما.» من هم یادم می‌افتد که چند نفر از صدا و سیما هستند. با تأکید می‌گویم: «آره، از صداوسیما و این‌جور جاها» بعد هم قبل از این که راننده دوباره سؤالی بپرسد، بحث را عوض می‌کنم.

خوشبختانه با این که اولین باری است که به تبریز می‌آیم، اندک اطلاعاتی درباره‌ی «شهر اولین‌ها» دارم. بحثمان با راننده می‌رود به سمت اسم محله‌ها و بازار تبریز و اولین آتش‌نشانی کشور و ... آرامش همراهان را که می‌بینم، حدس می‌زنم همه‌شان دارند توی دلشان به من آفرین می‌گویند.

به محل اسکان می‌رسیم. همه روی صندلی‌ها ولو می‌شوند تا اتاق‌ها هماهنگ شود، اما مسئول محل اسکان گیر داده که تا وقتی همه‌ی افراد مشخصاتشان را کامل نگویند، من اتاق نمی‌دهم. با چندین جا تماس تلفنی می‌گیرند  تا بالاخره مسئول مربوطه راضی می‌شود به ما میهمانان غریبه و ناشناس و ناخوانده‌اش اتاق بدهد. ساعت از 3 گذشته که در اتاقمان می‌خوابیم.

... ساعت نه‌ونیم صبح راه‌می‌افتیم به سوی مناطق زلزله‌زده. از وانت مخصوص خبرنگاران خبری نیست. یک «پیک‌آپ» مخصوص یگان ویژه را به تیم خبری می‌دهند؛ یکی از همان ماشین‌های مشکی‌رنگ نیروی انتظامی. بالاخره قسمت ما هم شد که سوار چنین ماشینی بشویم.

چادرهای کنار خیابان‌های تبریز کم‌کم در حال جمع شدن است. وارد جاده‌ی اهر و ورزقان که می‌شویم، هم حرف‌های راننده‌ی اتوبوس دیشبی برایم ثابت می‌شود و هم حرف‌های خودم! جاده‌ی نسبتاً باریک، پر است از ماشین‌های شخصی که دارند وسایل اولیه‌ی زندگی را به محل‌های آسیب‌دیده می‌برند. بسته‌های آب و نان و گونی‌های پتو و لباس به‌وضوح قابل تشخیص است. همین الان هم جاده کشش این همه اتومبیل را ندارد، چه برسد به روزهای اولی و اوج بحران. از حق نباید گذشت که اگر همین جاده‌ی باریک و پرپیچ و خم، اما سالم و تمیز نبود، قطعاً در امدادرسانی سریع نیروهای امدادی مشکلات جدی پیش می‌آمد؛ هرچند که بعد از سروسامان گرفتن بحران، احتمالاً باید دوباره جاده را آسفالت کنند، چون بعید می‌دانم این جاده تا امروز این همه کامیون‌ و نیسان پر از امدادهای دولتی و مردمی را به خود دیده باشد. کلی تأسف می‌خورم که چنین جاده‌ی زیبایی را باید در این شرایط ببینم. زیبایی و طراوت باغ‌ها و جالیزهای اطراف این جاده‌ی کوهستانی با تلخی پیراهن مشکی افراد درون اتومبیل‌ها از یاد می‌رود.

ساعت 10 صبح است و ما به‌سرعت در حال حرکت به سمت روستاهای زلزله‌زده هستیم. تیپ ماشینمان، توجه مأموران یک خودروی نیروی انتظامی را جلب می‌کند. چند بار علامت می‌دهند، اما راننده‌ی ما اعتنا نمی‌کند. بالاخره طاقت نمی‌آورند و می‌پیچند جلوی ماشین ما. پیش از این که بخواهند چیزی از ما بپرسند، صدای همراهان ما بلند می‌شود: «برادر وقت ما رو نگیر.» پلیس می‌پرسد شما از کجایید؟ یک نفر می‌گوید: «فرمانداری» دیگری می‌گوید: «استانداری» یکی دیگر داد می‌زند: «مگه ماشین رو نمی‌بینی؟» خلاصه افسر پلیس که اوضاع را می‌بیند، ظاهراً بی‌خیالمان می‌شود، اما پشت سرمان راه‌می‌افتد و مدام با بی‌سیم صحبت می‌کند. نهایتاً هم متوجه می‌شود که این ماشین «هماهنگ» است، اما با کجا؟ خدا می‌داند.

هنوز هیچ‌کدام از مسئولین شهر از ماجرای سفر خبر ندارند. به اولین روستای زلزله‌زده که می‌رسیم، توقف می‌کنیم. ماشین پلیس هم کنارمان می‌ایستد و افسر پیاده می‌شود و از ما عذرخواهی می‌کند که جلویمان را گرفته. ماجرا با چند روبوسی خاتمه می‌یابد.

به‌تدریج روستاهای زلزله‌زده خودشان را نشان می‌دهند. بیشتر خانه‌ها کاملاً ویران است. مصالح اکثر ساختمان‌ها آجر و حتی خشت بوده با تیرهای چوبی. دیوار دامداری‌ها یا حیاط خانه‌ها را هم با بلوک‌های سیمانی درست کرده بودند که همه تخریب شده است. در نزدیکی هر خانه یا روستای آسیب‌دیده، چادرهای متعدد هلال احمر خودنمایی می‌کند؛ چادرهایی که برای اسکان اضطراری آسیب‌دیدگان بنا شده و اطراف آن پر است از لوازم اولیه‌ی زندگی. بطری‌ها و گالن‌های آب در کنار چادرها بیشتر از هرچیز دیگری خودنمایی می‌کند. تعداد افراد اطراف یا درون چادرها نشان می‌دهد که تا امروز امکانات اضطراری را به قدر کافی به مردم رسانده‌اند.

در نزدیکی «سرند» در کنار یک غذاخوری قدیمی و زیر سایه‌ی چند درخت توقف می‌کنیم تا آقا هم برسند. توقف یک ماشین یگان ویژه و یک وَن در کنار جاده، توجه همه‌ی خودرو‌ها را به خودش جلب می‌کند. پس از مدتی ناچار می‌شویم محل را ترک کنیم و به جای دیگری برویم. حالا باید منتظر بمانیم تا آقا هم بیایند.

... حدود ساعت 11 است که خبر می‌رسد آقا دارند می‌آیند. کل تیم خبری با تجهیزات مختلف دوباره سوار ماشین یگان ویژه می‌شویم. لاستیک‌های خودرو کاملاً می‌خوابد. جاده هم پرپیچ و خم و کوهستانی است. تقریباً هیچ‌کداممان امیدی نداریم که این خودرو بدون یک اتفاق جدی، امروز را به پایان برساند، ولی به هر حال چاره‌ای هم نیست. راه می‌افتیم و به اولین روستا می‌رسیم؛ روستای «کویچ».

کویچ بزرگ‌ترین روستای منطقه است با حدود هزار نفر جمعیت. در زلزله حدود 20 کشته داشته و تقریباً تمام خانه‌هایش ویران شده؛ به‌جز یکی دو تا که وام نوسازی گرفته بودند و خانه‌هاشان را نوسازی کرده بودند. آوارِ روی دو پیکان سفیدرنگ بیشتر از هر چیز دیگری خود را نشان می‌دهد. پیرزنی را نشانمان می‌دهند و می‌گویند نوه‌اش زیر همین آوار مانده و جان داده. صورت پیرزن هم کاملاً کبود است. البته این را به‌سختی می‌توان از گوشه چادر رنگی‌اش تشخیص داد. حجاب کامل خانم‌ها، آن هم با چادرهای رنگی و در آن وضعیت بحران­زده قابل توجه است. می‌خواهیم با ساکنین صحبت کنیم، اما کمتر کسی از آنها می‌تواند فارسی حرف بزند. بچه‌های ترک‌زبان تیم هم که هرکدام کاری دارند و نمی‌توانند نقش مترجم را بر عهده بگیرند.

کم‌کم آفتاب تیز کوهستان زورش را به رخ ما می‌کشد. به سایه‌ی هر دیواری هم که می‌خواهیم پناه ببریم، یک نفر تذکر می‌دهد که: «مواظب باش. ترَک خورده. ممکنه بریزه.» اکثر مردم روستا در میدان اصلی جمع شده‌اند؛ کنار مسجد روستا. نیم‌ساعتی می‌شود که موضوع حضور آقا را به آن‌ها گفته‌اند. دو خانواده به خاطر همین موضوع، پس از مدت‌ها با هم آشتی کرده‌اند. صدای شعار مردم از میدان روستا می‌آید، اما چند نفر هم ترجیح داده‌اند همان ابتدای روستا در انتظار رهبرشان بایستند. می‌گویند شاید رهبر به خاطر ما همین جا پیاده شوند.

بالاخره یک جوان تقریبا 25 ساله را پیدا می‌کنیم که تاحدی فارسی بلد است. می‌گوید خودش ساکن تبریز است. وقتی زلزله شده، از ترس به روستایشان آمده و دیده که اوضاع این‌جا بسیار بدتر از شهر است؛ دکل‌های مخابراتی تخریب شده بوده و امکان ارتباط با شهر فراهم نبوده، برای همین اصلاً کسی از اوضاع این‌جا خبر نداشته. با این حال می‌گوید گروه‌های امدادرسانی حدود ساعت هشت شب به این‌جا رسیده بودند، یعنی تقریباً 3 ساعت بعد از زلزله.

ظاهراً مشکلی به لحاظ امکانات اولیه ندارند. حتی سرویس بهداشتی و حمام هم برایشان ساخته‌اند. مردم بسیار قانع و صبوری هستند. با بحران هم تا حد زیادی کنار آمده‌اند، ولی به هر حال سرپناهشان خراب شده و این مشکل در کمتر از یک ماه دیگر و با سرد شدن هوا خودش را نشان خواهد داد. مشکل فعلی‌شان این است که جایی برای نگهداری دام‌هایشان ندارند. اکثر مردم منطقه دامدار هستند و گله‌های متعدد گاو و گوسفند دارند. حالا طویله‌ها ویران شده و هر لحظه امکان حمله‌ی گرگ به دام‌هایشان وجود دارد. شاید همین مسأله را اگر حل کنند، کمک زیادی به بازگشت حال و هوای زندگی به روستا خواهد بود. (شب، هنگام بازگشت به تهران، در اخبار تلویزیون استانی می‌شنوم که کار احداث محدوده‌های نگهداری موقت دام در کنار روستاها را آغاز کرده‌اند.)

ساعت 12 است که خودرو رهبر انقلاب به ابتدای روستا می‌رسد. پیرمردی همان اول روستا از آقا می‌خواهد که سوار ماشین ایشان شود. بعد از سوارشدن هم درد و دلی با رهبر می‌کند و پیاده می‌شود. حدس روستایی‌ها درست از آب درمی‌آید. آقا همان ابتدای روستا پیاده می‌شوند. عده‌ای خودشان را به ایشان می‌رسانند و به زبان آذری عرض ارادت می‌کنند و عرض حال. بعد هم در آغوش آقا اشک می‌ریزند. مسیر سربالایی تا میدان اصلی روستا را آقا پیاده می‌روند. ناگهان صدای شعار مردم از میدان بلند می‌شود:
«صلّ علی محمد/ بوی خمینی آمد»
«آذربایجان اویاخ دی/ انقلابا دایاخ دی» (آذربایجان بیدار است / حامی انقلاب است)
«آذربایجان جانباز/ رهبرینْ نَنْ آیْرولماز» (آذزبایجان جانباز / از رهبر جدا نمی‌شود)
ناگهان شعارهای هماهنگ جمعیت به «یازهرا (س)» تبدیل می‌شود. به هر حال آذری‌ها احترام ویژه‌ای برای سیدها قائل‌اند. شعار «یازهرا (س)» گره می‌خورد به صدای هق‌هق جمعیت. انگار داغ‌ها تازه شده. اولین باری است که توی جمعیت فقط یک عکس از آقا می‌بینم. وسایل خانه‌ها که همه زیر آوار مانده. نمی‌دانم او از کجا این عکس را آورده و این‌جور خالصانه ابراز ارادت می‌کند.

توی شلوغی، دنبال جای مناسبی برای استقرار می‌گردم که صدای آشنایی توی بلندگو می‌پیچد: «خودم نگه‌می‌دارم.» جایگاه را نگاه می‌کنم. رهبر را می‌بینم که با دست چپ پایه‌ی میکروفن را نگهداشته­اند تا نیفتد و صحبت را آغاز می‌کنند: «سلام اولسون سیزه قارداشلار، باجیلار، عزیز جوانلار» صدای گریه‌ی مردم بلند می‌شود. رهبر انقلاب می‌گویند برای دو کار آمده­اند؛ یکی عرض تسلیت و ابراز همدردی و دیگری سرکشی از وضعیت امدادرسانی. بعد هم به اهالی توصیه می‌کنند که با صبر و استقامت و تلاششان، از همین حادثه «سکوی پرش» بسازند. از مردم هم می‌خواهند که به کمک مسئولین بیایند برای رفع این مشکل.

آقا صحبت‌های کوتاهشان را تمام می‌کنند و می‌خواهند بروند که جمعیت مانع می‌شود. مدت زیادی طول می‌کشد تا خودرو آقا دوباره به جاده برسد. جوان‌ها مسیر زیادی را به دنبال ماشین می‌دوند. به جاده‌ی اصلی که می‌رسیم، تازه به صف ماشین‌هایی برمی‌خوریم که از ماجرا مطلع شده‌اند و می‌خواهند در کنار خودروی حامل رهبر انقلاب حرکت کنند. مقصد بعدی روستای «باجه‌باج» است.

روستای باجه‌باج بر خلاف روستای قبلی در دره واقع است و از کنار جاده فقط ویرانه‌های آن پیدا است. ساکنین روستا در چادرهای هلال‌احمر که در کنار جاده برپا شده اسکان یافته‌اند. توقف چند ماشین دولتی توجه چادرنشینان را به خود جلب می‌کند، اما چهره‌های آنها وقتی دیدنی می‌شود که می‌بینند از داخل یکی از همین ماشین‌ها آقا پیاده می‌شوند. برای درک بقیه‌ی ماجرا لازم نیست زیاد هم آذری بلد باشی. خانمی از دور می‌گوید «سنه قربان» و دیگری به فرزندش می‌گوید: «گِت آقایه باخ» (برو آقا را ببین) اما این رؤیای شیرین چند دقیقه بیشتر دوام نمی‌یابد، زیرا آقا می‌خواهند به چند روستای دیگر هم سربزنند.

کاروان خودرو‌های مردم که پشت سر آقا راه افتاده­اند مدام بزرگ‌تر می‌شود. خبر ماجرا در همین چند دقیقه بین مردم پیچیده و هرکسی که اتومبیلی داشته، خودش را به محل رسانده. اکثر روستاها با جاده‌ی اصلی فاصله دارند و همین موضوع زمان امدادرسانی را طولانی کرده بوده. روستای بعدی زغن‌آباد است. این روستا هم تقریباً تخریب شده و اهالی آن در چادرهای هلال‌احمر اسکان یافته‌اند. مسجد روستا هم همین‌جا است. کانکس‌های سرویس بهداشتی را هم در همان نزدیکی بنا کرده‌اند. آب لوله‌کشی به محل چادرها رسیده، اما از آن فقط برای شست‌وشو استفاده می‌کنند. بطری‌های آب‌معدنی و گالن‌های آب در کنار همه‌ی چادرها فراوان است. در کنار هر چادر هم یک خودرو پارک کرده‌اند که یا برای ساکنین آن چادر است یا برای اقوام نزدیکشان که برای سرزدن و دیدار آمده‌اند.

توقف در این روستا هم کوتاه است. وقتی می‌خواهیم به جاده‌ی اصلی برگردیم، به یک مشکل جدید برمی‌خوریم؛ مردم با خودرو‌های خود مسیر را پر کرده‌اند و راه را بسته‌اند. با بوق‌های ممتد و کمک نیروهای انتظامی مسیر باز می‌شود و ما به روستای «شیخ‌ملو» می‌رویم، اما «هیأت همراه مردمی» ول‌کن ماجرا نیست. به‌تدریج بچه‌های بسیج هم به این جمع می‌پیوندند. امکانات آن‌ها بهتر است؛ سوار تویوتا هستند و می‌توانند خودشان را «قاطی ماجرا» کنند و از سد نیروی انتظامی عبور کنند.

در راه دوباره از کنار چند روستای کوچک عبور می‌کنیم، اما دیگر انگار همه منتظر رهبرشان هستند. خبر در منطقه پیچیده است. مردم چادرها را رها کرده‌اند و کنار جاده در انتظارند. چادر «پلیس سیار» نیز در کنار همه‌ی کمپ‌های اسکان اضطراری برپا است و پلیس هم همراه نیروهای امدادی هلال‌احمر و گروه‌های متعدد بسیجی در حال خدمت‌رسانی به مردم هستند.

ایستگاه پایانی، روستای «اورنگ» است که فاصله‌ی زیادی با روستاهای قبلی دارد. این روستا در کنار دریاچه‌ی زیبای سد «ستارخان» واقع است. ساعت حدود 2 بعد از ظهر به اورنگ می‌رسیم؛ چند دقیقه پیش از رهبر. توقف خودرو‌های متعدد مجبورمان می‌کند که پیاده شویم و مسیر سربالایی را تا محل تجمع مردم بدویم. کل مسیر خاکی است و تقریباً تا مچ پا در خاک فرومی‌رویم. صدای شعارها مسیر را نشانمان می‌دهد. روستا حدود 400 نفر جمعیت داشته و جمعیت زیادی دور آقا را گرفته‌اند.

آقا روی وانت می‌ایستند و میکروفن بی‌سیم را در دست می‌گیرند. از تعداد کشته‌ها و اوضاع روستا می‌پرسند و مردم جواب می‌دهند. یک نفر می‌گوید: «امکانات خوبه، اما مدیریت ضعیفه؛ به یه عده امکانات زیادی می‌رسه و به یه عده چیزی نمی‌رسه.» خودم را به کنارش می‌رسانم تا صدایش را ضبط کنم. او دارد این حرف‌ها را می‌زند که یکی دیگر از اهالی به‌آرامی در گوشش می‌گوید: «دانیش‌ما. دانیش‌ما» ترکی بلد نیستم، اما از لحن صحبتش می‌فهمم که به رفیقش می‌گوید بی‌خیال موضوع شود. فکر کنم منظورش این است که چنین موضوعی درحدی نیست که به رهبر بگویی و خاطرشان را آزرده کنی، اما او بی‌خیال نمی‌شود. در آخر، خود مرد شروع به صحبت می‌کند: «امکانات زیاد است، اما به هر حال حجم حادثه بزرگ بوده و مقداری کمبود در کمک‌رسانی وجود دارد.» آقا حرف‌ها را کامل می‌شنوند و همان‌جا به فرماندار تذکر می‌دهند که این مشکل را رفع کند. بعد هم از مردم و به‌خصوص «جوان‌ها» می‌خواهند که خودشان وارد میدان شوند و ویرانی‌ها را آباد کنند.

این بازدید هم تمام می‌شود. سریع برمی‌گردیم که سوار ماشین شویم. پای یکی از خبرنگاران به سنگی در زیر خاک‌ها گیر می‌کند و با دوربین‌هایش نقش زمین می‌شود. در هنگام افتادن، یکی از مسئولین را هم با خودش همراه می‌کند. در کمتر از چند ثانیه، سرتاپای هردو کاملاً سفید می‌شود. بلندش می‌کنیم و سوار همان خوروی قبلی می‌شویم تا به تبریز برگردیم. بعضی از مردم تازه متوجه حضور رهبر انقلاب در روستایشان شده‌اند، اما دیگر دیر شده.

در مسیر بازگشت دوباره یک الگانس پلیس به ما حساس می‌شود. مسیری طولانی را پشت سر ما می‌آید، اما قبل از این که جلوی ما را بگیرد، انگار با بی‌سیم مشخصات ما را کنترل می‌کند. متوجه ماجرا که می‌شود، از ما سبقت می‌گیرد و آژیرش را روشن می‌کند تا راه را برایمان باز کند.

حدود ساعت 4 بعد از ظهر به استانداری می‌رسیم. سریع نمازمان را می‌خوانیم. رهبر انقلاب هم با مسئولان استان دیدار دارند. جلسه کمتر از یک ساعت طول می‌کشد. چهره‌ی مسئولانی که از جلسه بیرون می‌آیند، واقعاً دیدنی است. انگار همه سر حال هستند از این که توانسته­اند پیش رهبرشان سربلند شوند؛ هم خودشان و هم مردم استانشان. توصیه‌های جدید را گرفته‌اند و با انرژی می‌روند که این توصیه‌ها را عملی کنند.

اجلاس جنبش غیرمتعهدها

ریاست اجلاس جنبش غیرمتعهدها برای ایران یک موفقیت و برای غرب یک شکست است. 

 

تهران-رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با تاکید بر اهمیت برگزاری نشست آتی سران جنبش غیرمتعهدها در تهران گفت:  

واگذاری ریاست این اجلاس برای جمهوری اسلامی ایران یک موفقیت بزرگ و برای غرب بویژه آمریکا یک شکست سنگین دیگر محسوب می شود. 

 

' علاالدین بروجردی ' در آستانه برگزاری شانزدهمین اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها به میزبانی تهران در گفت‌ و گو با خبرنگار سیاسی ایرنا، افزود: جنبش غیرمتعهدها، بزرگترین اجلاس جهانی پس از مجمع عمومی سازمان ملل است که بیش از دو سوم کشورهای جهان در آن عضو هستند و از ظرفیت‌های عظیم سیاسی و اقتصادی برای کشورهای عضو برخوردار است.

بروجردی خاطرنشان کرد: آمریکا و متحدانش در شرایط فعلی همه توان خود را بکار گرفته‌اند تا به نوعی با منزوی نشان دادن جمهوری اسلامی ایران درعرصه مناسبات سیاسی جهان، اهمیت این نشست بین‌المللی را کاهش دهند.

وی ‌افزود: روند تهدیدات و تخریب‌های جهان غرب‌ در مصاف نابرابر با جمهوری اسلامی ایران و اعضای جنبش غیرمتعهدها، نه فقط به نفع آمریکا نبوده بلکه همواره به ضرر این کشور تمام شده است.

*** آمریکا به دنبال ایجاد موانع برای کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها است

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی یادآور شد: امروز جهان غرب تلاش می‌کند با ایجاد تخریب و ساختار شکنی از طریق تبلیغات رسانه‌ای، موانعی برای کشورهای عضو دراین اجلاس فراهم کند و از سوی دیگر ضعف ساختاری قدرت خود را بپوشاند.

بروجردی با اشاره به محورهای مورد بررسی در این اجلاس گفت: ساختار جنبش غیرمتعهدها، انتقال ریاست آن از مصر به ایران و ایجاد تقویت روابط بین تهران - قاهره از جمله محورهای مهم مورد بررسی در نشست تهران است.

وی خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی ایران که یکی ‌از اعضای فعال جنبش غیرمتعهدها است، همواره در راستای حل و فصل مناقشات بین‌المللی از طریق مذاکره و گفت و گو، برای ارتقای سطوح همکاری‌ها بین اعضا تلاش کرده و می کند.

بروجردی با یادآوری این موضوع که تغییر و تحولات موجود در منطقه نیز موقعیت ایران را به عنوان یک کشور مستقل و حامی مقاومت ارتقا داده است اضافه کرد: این روند رفته رفته سیاست‌های آمریکا را در قبال ایران بیش از پیش بی اثر کرده است.

*** سیاست آمریکا علیه ایران، آب در هاون کوبیدن است

بروجردی گفت: غرب در برخی موارد سعی کرده با تخریب روابط ایران با سایر کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها، استحکام این جنبش را برهم زند، درحالی که این سیاست آمریکا در واقع ' آب در هاون کوبیدن ' است.

وی در ادامه با تاکید بر این که سیاست آمریکا علیه اعضای جنبش غیرمتعهدها نیز همواره ناکام مانده است عنوان کرد: اصول حاکم بر جنبش غیرمتعهدها از اجلاس باندونگ در دهه 50 میلادی تاکنون گواه بر این است که چنین ساختار مهم سیاسی با اصل احترام به حقوق ملت‌ها و حفظ استقلال و عدم وابستگی به دو بلوک شرق و غرب ایجاد شده است.

بروجردی افزود: بر این اساس هر گونه تهدید و ارعاب جنبش غیرمتعهدها از سوی غرب، نوعی تقویت و یکپارچگی این مجموعه را به دنبال دارد و اعتقاد و پایبندی اعضا به اصول این جنبش نیز به عنوان نقشه راه مورد تایید تمامی اعضا قرار گرفته است.

***غیرمتعهدها تهدیدات غرب را به فرصت تبدیل می‌کنند

نماینده مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که جنبش غیرمتعهدها طی برگزاری 15 اجلاس گذشته تا چه حد توانسته است به اهداف خود دست یابد؟ گفت: به دلیل آن که جنبش غیرمتعهدها از یک دبیرخانه دایمی برخودار نیست، در عمل مصوبات جنبش برعهده کشور میزبان بوده و این فرصت مناسبی برای دست یافتن به اهداف جنبش است هرچند که تاکنون نیز توانسته به برخی از خواسته‌ها و اهداف خود دست یابد.

بروجردی ادامه داد: البته تصمیم گیری در مورد برخی بحران‌ها از توان این کشورها خارج است و دیده می‌شود که دشمنان برای اعمال فشار، خارج از روند قانونی بحران سازی می‌کنند، همانند آنچه که درعراق و افغانستان دیده شده است.

وی افزود: کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها باید تلاش کنند تا با خنثی سازی توطئه‌های آمریکا، فرصتی را برای تقویت مناسبات و تحکیم اصول جنبش ایجاد کنند.

رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به اقدامات مثبت اعضای این جنبش اشاره کرد و گفت: از جمله اقدامات مثبتی که کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها انجام دادند، حمایت از حق جمهوری اسلامی ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته‌ای بود که اقدامی متقابل در برابر صدور قطعنامه‌های شورای حکام آژانس انرژی اتمی علیه کشورمان محسوب می‌شود.

*** حمایت از برنامه هسته‌ای ایران از ظرفیت‌های مهم جنبش است

بروجری، حمایت قاطعانه اعضای جنبش غیرمتعهدها از برنامه هسته‌ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران را یکی از ظرفیت‌های مهم این جنبش دانست.

وی افزود: جنبش غیرمتعهدها از یک ساختار گسترده برخوردار است و در سطوح سران و وزرای خارجه اجلاس برگزار می‌کند و پیرامون مسایل مهم دنیا تصمیم می گیرد، این ‌ظرفیت‌ها نشان از توان بالای این جنبش دارد.

نماینده مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی اظهارداشت: به نظر می رسد در بیانیه‌ها و تصمیم گیری‌های اجلاس پیش رو اعضای جنبش به مواردی نظیر خلع سلاح، مبارزه با تروریسم، وضعیت کشورهای منطقه خاورمیانه از جمله فلسطین، لبنان، سوریه ، قاچاق انسان و مهاجرت توجه خواهند کرد و در سند نهایی اجلاس نیز این موارد پس از بررسی به تصویب سران خواهد رسید.

*** رییس جمهوری مصر در این اجلاس شرکت می‌کند

رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در پاسخ به سوالی مبنی بر این که شایعات مربوط به حضور 'محمد مرسی' رییس جمهوری مصر در اجلاس آتی جنبش غیرمتعهدها در تهران را چگونه ارزیابی می کنید؟ گفت: با توجه به دیدار گرم مرسی با احمدی نژاد رییس جمهوری در حاشیه اجلاس مکه، منطق سیاسی حکم می‌کند که وی در این اجلاس شرکت کند.

بروجردی با بیان این که تصمیم نهایی برای حضور رییس جمهوری مصر در اجلاس تهران را با نظر مرسی است، ابراز امیدواری کرد: با توجه به حرکت اخیر محمد مرسی رییس جمهوری مصر در لغو متمم قانون اساسی و لغو پیمان ننگین کمپ دیوید، حضور وی در این اجلاس، به تقویت جنبش غیرمتعهدها منجر شود.

*** هیات پارلمانی ایران به سوریه می رود

رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در بخش دیگری ازاین گفت و گو به سفر قریب الوقوع هیاتی از این کمیسیون به سوریه خبر داد و گفت: هدف از سفر این هیات به سوریه دیدار با همتایان سوری خود و گفت و گو و تبادل نظر با آنها و سایر مقامات، درباره اوضاع سوریه و بررسی راه‌های کاهش بحران در این کشور است.

بروجردی خاطرنشان کرد: هم اینک در حال مذاکره با سفیرایران در سوریه هستیم و در تلاشیم این سفر طی دوهفته آینده انجام شود.

*** آمریکا در سوریه به دنبال بحران آفرینی است

رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به آخرین وضعیت سوریه، افزود: آمریکا با از دست دادن پایگاه‌های خود در مصر، عراق و تغییر موازنه قدرت در منطقه، با هدف ثبیت قدرت خود ضمن بحران آفینی در سوریه، تغییر ساختار در این کشور را دنبال می‌کند.

بروجردی افزود: آمریکا در این راستا سعی کرده است تا با استفاده از ظرفیت اروپا و رژیم صهیونیستی و تحریک برخی کشورهای عربی منطقه نظیرعربستان سعودی، یمن و قطر به سرعت تغییراتی در ساختار سیاسی سوریه ایجاد کند و به همین منظور تلاش کرد اجرای تغییرات در این کشور را در ماه رمضان سال گذشته عملیاتی کند که در این زمینه موفق نبود.

وی تصریح کرد: از آنجایی که زمان اجرای تغییرات در ساختار سیاسی سوریه از سوی آمریکا به تعویق افتاد، این کشور تلاش کرد در ماه رمضان امسال آن را به اجرا در آورد و به همین منظور تعدادی تروریست را آموزش داد و با ارسال سلاح به آنها، درصدد احیای جایگاه از دست رفته خود افتاد.

نماینده مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی با بیان این که این طرح از سوی آمریکا در سوریه، شکست دیگری را برای این کشور در منطقه رقم زد، گفت: هم اکنون نیز سوریه نسبت به قبل در وضعیت بسیار خوبی بسر می‌برد و گزارش‌ها نیز حاکی از آن است که نیروهای نظامی سوری در حال پاکسازی شهر حلب از تروریست‌ها هستند.

***آخرین اخبار از وضعیت 48 زایر ایرانی ربوده شده در سوریه

بروجردی در ادامه به آخرین اخبار در مورد وضعیت 48 زایر ایرانی ربوده شده در سوریه اشاره کرد و افزود: در تماس با 'محمدرضا رئوف شیبانی' سفیر ایران در سوریه، گفته شد که این افراد در سلامتی کامل و موقعیت مناسب بسر می برند.

وی تصریح کرد: سفیر ایران در این تماس خاطرنشان کرده است که باتوجه به پیچیده بودن مساله سوریه، کارگروه‌های متعددی با استفاده از تمامی ظرفیت‌ها برای آزادی این افراد بکار گرفته شده‌اند، هرچند که برای حل این موضوع نیاز به زمان بیشتری داریم.

*** نشست اعضای کمیسیون امنیت ملی با وزیر امورخارجه

بروجردی در بخش دیگری از این گفت و گو به ارزیابی وضعیت امنیت در منطقه خلیج فارس پرداخت و گفت: با خاتمه ماه مبارک رمضان،اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی درنظر دارد به‌ منظور بررسی وضعیت کنونی امنیت منطقه خلیج فارس به استان هرمزگان سفر کنند.

وی یادآور شد: در این نشست علاوه بر مقامات محلی و امنیتی، ' علی‌اکبر صالحی ' وزیر امور خارجه نیز حضور خواهد داشت.

*** پیگیری وضعیت زندانیان ایرانی در آمریکا و کانادا

رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، درباره آزادی ' شهرزاد میرقلی خان' و اقدامات موثر وزارت امور خارجه در خصوص سایر زندانیان در بند آمریکا نیز گفت: وزارت امور خارجه با تلاش‌ها و رایزنی‌های مستمر توانست خانم میرقلی‌خان شهروند ایرانی را که پنج سال به اتهام خرید دوربین‌های دید در شب در زندان آمریکا بسر می برد، به کشور باز گرداند.

بروجردی ادامه داد: وزارت امورخارجه همچنین در تلاش است تا سایر زندانیان ایرانی که در زندان‌های آمریکا و کانادا به دلیل اتهامات واهی در بازداشت بسر می برند را به کشور باز گردند.

وی خاطرنشان کرد: با توجه به این که ایران و آمریکا روابط سیاسی ندارند و ارتباط دو کشور از طریق دفترحافظ منافع که دولت سوییس مسوولیت آن را بر عهده دارد صورت می گیرد، در چنین شرایطی موضوع آزادی زندانیان ایرانی در بند آمریکا و کانادا نیاز به زمان بیشتری دارد.

*** تقویت همبستگی جهان اسلام با حضور رییس جمهور در اجلاس مکه

بروجردی در ادامه به حضور دکتر احمدی نژاد در اجلاس مکه اشاره کرد و گفت: حضور رییس جمهوری در اجلاس اضطراری سازمان همکاری اسلامی در مکه موجب همبستگی جهان اسلام و تحکیم روابط میان ایران با سایر کشورهای اسلامی شرکت کننده در این اجلاس شد.

وی افزود: این سفر از سوی دیگر فرصت خوبی یرای تقویت بیش از پیش روابط جمهوری اسلامی ایران با سران کشورهای منطقه و از جمله کشور مصر را فراهم کرد.

رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اشاره به دیدار رییس جمهور با همتای مصری خود اظهارداشت: دیدارگرم و صمیمانه روسای جمهوری ایران و مصر در حاشیه اجلاس مکه، فصل نوینی از روابط دو کشور در ابعاد مختلف بویژه در بخش سیاسی برای طرفین در منطقه است.

نماینده مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: با توجه به این که منطقه دارای شرایط ویژه‌ای است و از سویی نیز طی دو سال گذشته شاهد تحولات عظیمی از جمله بیداری اسلامی که نشات گرفته از انقلاب اسلامی ایران دراین منطقه بودیم، سیر این روند، چرخشی را در ساختار سیاسی منطقه ایجاد کرده است.

بیداری اسلامی

 

مطالعه بیداری اسلامی و بررسی و تجزیه و تحلیل آن از مدت‌ها پیش در دستور کار قدرت‌هایی قرار گرفته که از آن احساس بیم و هراس داشته‌اند و هم اینان برای فهم و شناساسی بیداری اسلامی و یافتن راه‌های مقابله با این حرکت در تلاش هستند که این پیشرفت و بیداری امت اسلام در جهان را سرکوب و خاموش کنند که بتوانند بر آنها حکومت نمایند .

 

 

 

مقام معظم رهبری:

خیزش­‌ها و اعتراضات مردمی اخیر که جهان عرب را فرا گرفته،‌ باعث ایجاد تحول و تغییراتی در سطح کشورهای منطقه شده است. این اعتراضات در  بعضی از کشورها از جمله لیبی‌، مصر‌ و تونس باعث تغییر ساختار قدرت و برکناری حکام شده  و در بحرین و یمن نیز پایه‌های حکومت را سست گردانیده است. بی‌شک این حرکت بیداری اسلامی‌، انگیزه‌ها و علل گوناگونی دارد‌ که در به حرکت درآوردن مردم موفق بوده است و ما در این مقاله به آن علل به صورت مختصر می­‌پردازیم.

هر انقلابی در مسیر خود با چالش­‌هایی مواجه است‌ که اگر به آنها پرداخته نشود و مغفول بماند‌ می­‌تواند مانعی بر سر راه انقلاب باشد و حتی آن را از مسیر درست خود منحرف کند‌. پس شناخت چالش­‌ها و راه‌های برون رفت از آن می­‌تواند‌ خیلی مفید باشد. مقام معظم رهبری با روشنگری و دقت خود‌ بارها توطئه‌ی دشمنان را نقش بر آب کردند. ایشان با پیگیری دقیق حوادث و اتفاقاتی که در جهان اسلام رخ می­‌دهد‌، سخنان و راهکارهایی را به مردم بیان فرمودند که قطعاً می­‌تواند راه­گشای آنان در ادامه‌ی مسیر باشد.

پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب در پی حادثه زلزله در آذربایجان

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه تلخ زلزله در منطقه شمال غرب کشور با صدور پیامی برای خسارت دیدگان و بازماندگان این حادثه صبر و اجر مسالت کردند.

متن پیام به این شرح است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
حادثه ی تلخ زلزله ی آذربایجان مایه ی اندوه عمیق گردید. رحمت خداوند بر درگذشتگان و شفای عاجل برای مصدومان و صبر و اجر برای بازماندگان و خسارت دیدگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.
لازم است مسئولان محترم و عموم ملت عزیز مساعی خود را برای کاهش آلام این عزیزان به کار برند.
والسلام علیکم و رحمه الله
 
سیّدعلی خامنه ای
22/مردادماه/1391

تاکید قاطع چین بر حمایت از سوریه


به نقل از روزنامه چاینا دیلی، چین دوباره بر مخالفت خود با استفاده از نیروی نظامی در سوریه مخالفت کرد و از کشورهای غربی خواست به جای سرزنش دیگر کشورها سیاست‌ها و انگیزه‌های خود را مورد بازنگری قرار دهند.


"وانگ کجیان" معاون دپارتمان غرب آسیا و شمال آفریقای وزارت خارجه چین گفت: چین به حمایت خود از راه حل مسالمت آمیز و سیاسی در سوریه ادامه می‌دهد و همچنان با مداخله خارجی مخالف است.
 
وی تصریح کرد: ما نباید به راحتی پنجره راه حل سیاسی بحران سوریه را ببندیم و اجازه دهیم که مداخله نظامی صورت بگیرد.

وی گفت: آتش بس فوری باید اولویت حل این مساله برای هر دوطرف باشد.

وانگ افزود: چین از هر راه حلی که در آن به منافع مردم سوریه احترام بگذارد حمایت می‌کند و خواسته کشورهای عربی و اتحادیه عرب برای حل هرچه سریعتر بحران سوریه را درک می‌کند.

وی از دولت سوریه هم خواست که به خواست مردم کشورش پاسخ دهد و تاکید کرد که آینده و هدف سوریه باید به وسیله مردم سوریه و به صورت مستقل تعیین و مشخص شود.

روز جمعه چین و روسیه به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل که توسط عربستان و با حمایت غرب تنظیم و ارائه شده بود رای منفی دادند.

بعضی از کشورها از مواضع چین و روسیه در مجمع عمومی انتقاد کردند.

وانگ در این زمینه گفت: کشورهایی که از مواضع چین در مورد سوریه انتقاد می‌کنند دارای منافع ژئوپلیتیک خاصی در سوریه هستند. این کشورها تلاش می‌کنند با راه حل سیاسی مقابله کنند و آن را به شکست بکشانند.

ساختارها و قالب های موثر یا شنونده پسند 2

ادامه مطلب ساختارها و قالب های موثر یا شنونده پسند.

تنظیم کننده : کیوان الوندی



لطفا به ادامه مطلب توجه فرمایید


ادامه مطلب ...

ساختارها و قالب های موثر یا شنونده پسند


ساختارها و قالب های موثر یا شنونده پسند

تنظیم کننده : کیوان الوندی

1- PSA

2-مستند

3- فیچر(feature)

4- مینی فیچر

 

لطفا به ادامه مطلب توجه فرمایید

ادامه مطلب ...

نقش رادیو

نقش رادیو همچنان نقش مهم ، اثرگذار و بسیار گسترده ایست و این به خاطر امتیازی است که این رسانه دارد.

                    (مقام معظم رهبری)

رادیو رسانه امید و آگاهی

فراگیرترین رسانه الکترونیکی جهان که بیشترین تعداد مخاطب را به خود اختصاص داده، رادیوست و به جرات نیز می توان گفت که علاوه بر ایفای رسالت اطلاع رسانی، یقیناً تاثیرگذارترین رسانه در افکار عمومی نیز محسوب می گردد!

از این لحاظ می توان گفت که رسانه رادیو، منحصر به فردترین رسانه ای است که آسان ترین دسترسی را برای همه اقشار جامعه فراهم آورده و سریع ترین عملیات انتقال مطالب و مفاهیم را نیز محقق می کند!

رادیو فراتر از زمان و مکان در متن زندگی همه مردم جریان دارد و حیات خبری و اجتماعی جامعه در گرو نقش آفرینی های رادیو شکل می گیرد و بهیچوجه نمی توان رادیو را از اقلام ضروری زندگی نسل های گذشته تا امروز و تا آینده حذف کرد!

رابطه عاطفی مردم با رادیو به اندازه ای فراگیر و تمام شمول است که گاهی خواب و بیداری آنان به رادیو اتصال می یابد و می توان گفت که رادیو مونس تنهایی افراد در غالب ساعات شبانه روز شده و شنونده، در متن مطالب مسموع از رادیو زندگی می کنند و اصطلاحاً ایستگاه دریافت های ذهنی آنها روی مراکز فرستنده رادیویی تنظیم شده و شخصیت رادیدیی پیدا کرده اند!

نمی توان انکار کرد که هرگز تلویزیون نتوانست با همه هزینه هایی که می کند و با تمامی جذابیتهایی که دارد، تا جائیکه حتی در حد جعبه جادویی نیز تعبیر شده است، جای رادیو را گرفته و یا از مخاطبان روزافزونش بکاهد!

جالب است گفته شود که رادیو یکی از کم هزینه ترین رسانه ها در حوزه رسانه های دیداری و شنیداری و نوشتاری است و این در حالیست که بیشترین سرمایه گذاری اطلاعاتی و خبری از طریق رادیو در مخاطبان انجام می پذیرد!

یکی از مهم ترین نکاتی که ذهنها را بخود جلب می کند و در نظرسنجی ها حرف اول را می زند، قدرت برنامه های رادیویی در جلب رضایت مردم و اصرار آنها بر استمرار برنامه های موفق رادیویی است که به ضرس قاطع می توان گفت که مردم بهیچوجه از استمرار و حتی تکرار برنامه های رادیویی اظهار خستگی و دلسردی نمی کنند!

علیرغه همه تبلیغات، با صراحت می توان مدعی بود که جاذبه بسیاری از برنامه ها از جمله سرودها و طنزها و قصه ها و غیره، به مراتب از رویت تلویزیونی بیشتر است و باورپذیری و همزادپنداری مخاطب با رادیو قابل مقایسه با همراهی تلویزیونی نیست!