رادیو برای حفظ و احیای خود با ترسیم رویکرد «جذب مخاطب جدید و حفظ مخاطب قدیم» طی سال های گذشته در پی مدل ها، رویه ها، شکل ها وقالب های جدید برنامه سازی بوده و هست.
این روزها همچنان مهندسی پیام مورد بحث مدیران و برنامه سازان است اما یکی از مدل هایی که در برخی شبکه ها طی سال های اخیر از آن بهره گیری شده مدل MC است.
مثل رادیو تهران، رادیو فرهنگ، رادیو سلامت و رادیو قرآن.
آنچه اخیراً ذهن برخی کارشناسان و مدیران رسانه را درگیر کرده این است که آیا این مدل در پیشبرد اهداف رسانه رادیو موفق بوده است؟ و یا اینکه آیا این مدل در همه شبکه ها، اعم از شبکه های عمومی، اختصاصی و تخصصی تناسب و سازگاری دارد؟ و دیگر اینکه این مدل در جذب مخاطب اثر گذار بوده است؟ و موارد دیگر... که هر یک قابل تأمل است.
مدل MC چیست؟ چه ویژگی هایی دارد؟
قالب MC شکلی از پخش برنامه های زنده-تولیدی است که در آن قالب، تعدادی از برنامه های زنده-تولیدی کوتاه مدت به شکل های مختلف ارائه می شود. از حیث مدت، بین 120 تا 240 دقیقه است و از حیث بخش بندی، 40% زنده و 60% تولیدی است. زمان هر برنامه تولیدی نیز حداقل 5 و حداکثر 10 دقیقه است.
با اجرای این طرح ضمن صرفه جویی در هزینه ها و نیروی انسانی، امکان اطلاع رسانی به لحظه بوجود می آید و خلاقیت های هنری بروز و ظهور می کند و موضوعات مختلف مطرح می شود.
مدل MCقالبی نوآورانه بوده که رویکرد اطلاع رسانی و سرگرمی در آن بیشتر بنظر می آید و پخش برنامه ها در اختیار یک نفر است که هدایت کلیت مدل را بصورت متمرکز به عهده دارد. البته برخی کارشناسان رادیویی این مدل را بیش از آن که یک برنامه یا قالب رادیویی بدانند، یک نوع عمل ویژه در حوزه برنامه های رادیویی می دانند.
به هر حال اگر مدل MC را یک قالب رادیویی بدانیم! MC قالبی است که می تواند گونه های دیگر رادیویی را در خود جای دهد.
مبنای اجرایی مدل MC بر تمرکز در اجراء ترسیم شده است که در صورت به کارگیری عوامل مجرب، فواید زیادی در مدیریت رسانه دارد.
از سوی دیگر به نظر می رسد اجرای این قالب، بیشتر معطوف به استفتاده بهینه از نیروهای انسانی در " زمان مشخص" بوده است.
ساختار مدل MC مجله ای است(ترکیبی از صفحات مختلف و متنوع)
تهیه کننده آن در واقع تنظیم کننده-ترتیب دهنده و هدایت کننده مجموعه ای از فعالیت های رادیویی است.
البته تهیه کننده در این مدل دارای آزادی عمل است و می تواند در هر زمان مانور و جولان دهد و با توجه به اینکه قالب MC سیال و شناور است، لذا این فرصت را به تهیه کننده می دهد که آیتم های تولیدی را چگونه آرایش و چینش کند و در فواصل زمانی مختلف، امکان بروز و ظهور و توانایی ها و خلاقیت های هنری را بوجود آورد.
از این روست که در رویه اجرایی مدل MC ، نیازمند به یک گروه چابک و حرفه ای هستیم تا بتواند تصمیم سازی مناسب کند و خلاقیت های هنری و رادیویی را در این قالب بکار گیرد.
یکی از ویژگی های این مدل نزدیکی تصمیم ساز و تصمیم گیر است(سردبیر و تهیه کننده) که در لحظه نسبت به تغییرات محتوایی و شکلی تصمیم گرفته می شود. اگر هم که سردبیر و تهیه کننده یک نفر باشد، سریع تر تصمیم گیری خواهد شد.
یکی از نکات مهم که می تواند در جذب مخاطب نقش بسزایی داشته باشد تدبیر برای حضور و مشارکت مخاطب است. این مشارکت می تواند به شکل های مختلف امکان پذیر باشد.
مثل طراحی مسابقه(تلفنی-SMS)-یا انتخاب موضوعی که مورد نظر یا نیاز مخاطب باشد.
یکی دیگر از ویژگی های مهم دیگر در اجرای مطلوب قالب MC ، مجری یا گرداننده آن است.
این مدل نیازمند مجری قوی یا مجری، کارشناس حرفه ای(آشنا با ملاحظات رسانه و اشراف به موضوعات مربوطه)است، که البته چنین نیروهایی در شبکه ها متأسفانه بسیار اندک هستند و این عدم پشتوانه نیروی انسانی، مدل MC را احتمالاً ناکارآمد جلوه می دهد.
یکی دیگر از نکاتی که باید به آن اشاره کرد ریتم و ضرب آهنگ در اجرای این قالب است.
اساساً یک تهیه کننده حاذق باید ریتم شناس باشد و MC ریتم خود را می طلبد.تعداد آیتم ها، زمان پخش، مدت پخش، موضوعات متنوع، گزارش ها، خبرهای به لحظه، طرح مسابقه، موسیقی و ترانه ها، اظهار نظر مخاطب و... همه و همه متناسب با بازه زمانی MC ، باید ضرب آهنگ لازم را ایجاد کرد.
مدل MC یک مجله ای است با صفحات متعدد و رنگارنگ، مرکب از تنوع آیتم ها وگونه های رادیویی با موضوعات متنوع که هر یک رنگ و بوی خاص خود را دارد و البته تنها یک رشته باریکی باید آن ها را به هم پیوند دهد.
یکی دیگر از نکات مهم شناخت مخاطبین شبکه مربوطه است. ارباب رجوع برنامه های رادیویی شنوندگان آن هستند. شنوندگانی که امروز بسیار هوشمند و انتخاب گر هستند، شاید بتوان گفت یکی از رموز موفقیت یک برنامه شناخت دقیق مخاطبین است که او چه نیازی دارد و سلیقه و میل ذائقه او چیست؟
اگر مخاطبین را به دو دسته فعال و غیرفعال دسته بندی کنیم، مخاطب فعال که معمولاً ساکن است در برنامه ها مشارکت دارد و مخاطب غیر فعال که در حرکت است و ایستا نیست، در برنامه ها مشارکت جدی ندارد. در مدل MC همانگونه که گفته شد، می تواند با طرح مسابقه ای در برنامه برای مشارکت مخاطب فضا و موقعیت ایجاد کند یا با موضوعی طرح مسئله شود که مخاطب را ترغیب به تماس با برنامه کند و پیگیر موضوعات دیگر برنامه باشد.
هنر اصلی MC اینست که ارتباطات قوی و مؤثری را با مخاطب باید برقرار کند و این البته از عهده یک تیم با تجربه و مجرب بر می آید.
در مجموع باید گفت برای اینکه شکل برنامه سازی با مدل MC به نحو مطلوب و جذاب اجراء گردد، نیازمند ابزار لازم و مربوط است.
"با قایق پارویی نمی توان از عرض دریا گذشت"
با توجه به آنچه از مدل MC گفته شد، می توان از تجربیات چند شبکه ای که این مدل را اجراء کردند بهره گیری و به نکات مثبت و منفی آن اشاره کرد:
نکات مثبت قالب MC :
1-زنده بودن مدل مربوطه موجب ارتباط مخاطب با برنامه می شود.
2-تعدد برنامه ها(کوتاه مدت) تنوع موضوعات و بهره گیری از صداهای متفاوت در این مدل قابل توجه است.
3-پویایی و تحرک در این مدل برنامه سازی غیرقابل انکار است.
4-اطلاع رسانی فوری برای مخاطب میسر است.
5-به جهت سیال و شناور بودن قالب MC ، جابجایی آیتم و برنامه های کوتاه مدت امکان پذیر است.
6-ریتم و ضرب آهنگ در این مدل می تواند متغیر باشد.
7-ارائه هر گونه نوآوری و خلاقیت هنری در این مدل به سادگی امکان پذیر است.
8-تمرکز تصمیم گیری و پاسخگویی در این مدل مشهود و مطرح است.
9-سردبیران قدرت مانور بیشتری دارند.
10-بجای تقسیم فضای کنداکتور بین گروه ها، MC موجب می شود که فضای کنداکتور بر اساس اهداف و مصالح شبکه تقسیم بندی شود.
11-با توجه به تولید آیتم ها و برنامه های کوتاه مدت سرعت در انتقال پیام و پرداخت موضوع از محسنات این قالب است.
12-فضای موضوعی برنامه در این مدل لزوماً مقید به موضوعات ثابت نیست، لذا به لحاظ محتوایی انعطاف پذیر است و در آن امکان طرح موضوعات متنوع بسیار است.
13-در این قالب تصمیمات لحظه ای مدیران شبکه را می توان براحتی پوشش داد.
اما نقطه ضعف های مدل MC :
1-در مدل MC ، کنترل دقیق و حفظ جذابیت میسر و مهیا نیست.
2-عدم نظارت و ارزیابی دقیق از سوی ناظران ممکن است منجر به ارائه مطلبی شود که ریسک پذیری برنامه را افزایش دهد.
3-طرح و تولید برنامه های گفتگو محور، نمایش، و سخنرانی در این مدل براحتی امکان پذیر نیست.
4-برخی مخاطبان دائمی به جهت طولانی بودن مدت MC ، این مدل را نمی پسندد.
5-به دلیل آن که هر برنامه MC مربوط به گروه تخصصی خواهد بود، هر MC ، موضوع خاص خود را دارد و آن موضوع تخصصی در ساعات دیگر پخش نمی شود و در نتیجه موضوعات در حصر زمانی قرار می گیرند و این موجب می شود گروه محدودتری از مخاطبین با MC همراه باشند.
6-در صورت عدم تعادل و یا افزایش بخش ها یا آیتم ها، تأثیر معکوس در ذهن مخاطب می گذارد.
7-فرصت برای کارهای عمقی و عملی موضوعی(تشریح و تبیین آن) در قالب MC امکان پذیر نیست.
8-محدود بودن تنوع ارتباطی و توجه به هدایت یک فرد معین در یک مقطع زمانی چند ساعته برای مخاطب دلپذیر نیست.
9-این نوع فعالیت رادیویی(در قالب MC) بیشتر سرگرم کننده و اطلاع رسانی است و امکان تولید برنامه ها با رویکرد ارشادی-تربیتی بسیار کم است.
10-MC علی القاعده در نهایت مجبور به معرفی آن چیزهایی است که خودش در آنها مداخله نداشته است.(برنامه های تولیدی)بنابراین کمی بیگانه از قضیه خواهد بود و اگر معرف خوبی نباشد چندان جلوه نخواهد کرد.
11-مدت طولانی MC از ضعف های آن است و در صورت خستگی و فرسودگی سردبیران و ... در داخل استودیو ممکن است به روتین شدن برنامه منجر گردد.
12-امکان تعمیم این قالب در هر شبکه ای نیست، زیرا قالب های برنامه سازی باید متناسب با محتوا باشد، ضمن آن که این مدل با محتوای تخصصی-مأموریت و اهداف و رویکرد شبکه قابل جمع نیست و شاید حتی تناسب و سازگاری نداشته باشد.
13-به نظر می رسد در مدل MC فرصت برای اقناع سازی مخاطب نباشد، زیرا از یک سو برنامه های کوتاه مدت تولید می شود و از سوی دیگر آیتم ها و برنامه های تولید شده هویت خاص و پیوسته ای ندارند و ارتباط عاطفی مخاطب با آن ها سخت است و این موارد موجب عدم اقناع سازی مخاطب می شود.
14-و مهمترین عیب این قالب را باید در تعریف و اجرای آن دانست که برنامه ریزان و برنامه سازان فهم مشترکی از MC ندارند.حتی آن تعریف، کلی، دقیق و منسجم نیست و نهایتاً در هر شبکه ای MC ، به روایت مدیر آن شبکه اجراء شده است.
کلام آخر این که، بهره گیری از قالب MC در هر زمانی و تحت هر شرایطی، از یک سو ارتباط مستقیم با محتوا-مأموریت، اهداف و رویکرد شبکه دارد و از دیگر سو مخاطبین آن رادیو " بهره گیری از قالب و مدل MC باید هدفمند باشد نه این که خود، هدف باشد."
نکاتی درباره گویندگی برنامههای زنده
1 – گویندگان در هربرنامهای بویژه در برنامههای صبحگاهی ، نوک پیکان ارتباط با شنوندگان هستند . نشاط و شادابی در صدای آنها ، برای برنامهای که در آغاز یک روز کاری شنوندگان را همراهی میکند از لوازم اولیه است .
2 – گویندهای که در حین اجرا دارای لحنی بی تفاوت و عاری از تحرک باشد در جذب شنونده موفق نخواهد بود .
3 – بهترین وضع برای هر گوینده ، بهرهگیری از صدای خدادادی اوست . صدا سازی جز در نمایشهای رادیویی توصیه نمیشود .
4 – گوینده می تواند با ریتمی که برای برنامههای زنده انتخاب می کند حس سرزندگی را القا کند .
5 – گوینده باید در برنامه های زنده از تکلف پرهیز و ساده و صمیمی صحبت کند . این از اصول بسیار مهم است . هرقدر گوینده متکلفانه تر صحبت کند شنونده زودتر خسته می شود .
6 – هر گوینده باید شخصیت خود را ارائه دهد ؛ و در پی شخصیت و تیپ کاذب نباشد .
7 – گویندگان باید تشخص خود را حفظ کنند .
8 – گوینده علاوه بر داشتن ویژگیهای عمومی گویندگی – (خوشصدایی ، تنالیته مناسب و عاری بودن از ضعف در ادای کلمات) – باید صدایی شاداب ، پرتحرک و جذاب داشته باشد .
9 – در برنامه های زنده کلام گوینده نباید حالت توصیهای یا پندی و نصیحتی باشد .
10 – گویندگان برنامههای زنده باید توانایی بداهه گویی داشته باشند .
11 – گویندگان برنامههای زنده باید توانایی انتقال مفاهیم و احساس متن را داشته باشند .
12 – گویندگان باید توانایی اداره برنامههای زنده را داشته باشند .
13 – گویندگان باید اطلاعات عمومی بالایی داشته باشند .
14 - و .............
گوینده کیست ؟ گوینده فردی است که ضمن شناخت از امکانات رسانه ، مفاهیم ، معانی و پیام را با صدای خوب و دلپذیر با بیان و لحن مناسب به شنونده منتقل میکند.
ویژگیهای گوینده :
1 – یک گوینده باید دارای لحن گرم – صمیمی و مهربانانه باشد.
2 – کسانی که خوب صحبت میکنند اغلب شنونده خوبی هستند.
3 – کسانی که حرف خوب میگویند اغلب اهل مطالعه هستند.
4 – گوینده خوب کلمات را درست ، صحیح ، کامل و با لحن خاص خود اجرا میکند.
5 – در ارتباط با مخاطبین با احترام تمام گفتگو کنیم.
6 - و ....
میگویند از طریق لحن و ادبیات فرد میشود به شخصیت فرد پیبرد.
صدای گوینده و شخصیت ایشان بیانگر هویت شبکه است.
آقایان و خانمها مثل هم صحبت نمیکنند چون پایگاه شخصیتی هرکدام متفاوت است.
قدرت کلام مردان بیشتر است.
آنهائیکه ضعیف صحبت میکنند اعتماد به نفس ندارند.
مردان معمولاً درباره اتفاقات – حوادث – وقایع – خبرها و ... و موارد کلی صحبت میکنند.
زنان اما درباره احساسات ، روابط و مسائل خود و ... و موارد جزئی صحبت میکنند.
مردان در گفتار خود درنگ بیشتری دارند
خانمها جملات و کلمات را بیشتر از مردان تکرار میکنند.
سرعت گفتار و تراکم واژگان در زنان بیشتر از مردان است.
میگویند دختران 14 تا 18 سال پرحرف تر از پسران در این سنین هستند.
زنان در برابر سوالات بردبار و حوصله بیشتری به خرج میدهند.
و مطالب بسیاری دیگر که درباره گویندگی خانمها و آقایان گفتهاند و میگویند.
بهتر است مطالعه کنیم تا بیشتر اهمیت گویندگی را بدانیم و از دیدگاههای دیگران نیز بهرهمند شویم.
که گفت تا نخوانی ندانی.
مارشال مکلوهان، رادیو را رسانه گرم تعریف کرده است، زیرا از وضوح بالایی برخوردار و مانند یک عکس کامل است. از قرن بیستم رادیو به عنوان رسانه ای فراگیر نقش مهمی در افزایش میزان آگاهی و ارتقای سطح کیفی زندگی انسان برعهده گرفته. به نحوی که این رسانه توانست در مدت زمان بسیار کوتاه انتقال اخبار، تحلیل های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی برنامه های آموزشی مفید را با سرعت بسیار زیاد و به نحو شایسته منتشر کند.
از طرفی روش بسیار آسان استفاده از رادیو، دسترسی سریع و عام بودن مخاطبان، علاقه به آن را هر روز بیشتر می نمود. ادامه روند رو به رشد رادیو تا آنجا پیش رفت که در خلال سالهای 1939 تا 1945 و همزمان با جنگ جهانی دوم این ابزار توانست دامنه جنگ را از میادین به میان خانه ها آورد.
در آن سال ها و در برخی مقاطع حساس جنگ جهانی دوم، رادیو با تولید و انتشار اخبار به زبان های مختلف سهم مهم و بسیار تاثیرگذاری در افزایش و یا کاهش روحیه مردم داشت و بی اغراق می توان گفت رادیو در مفهوم رسانه از جمله ابزاری بود که بر مسیر حرکت تاریخ تاثیر گذاشت.
هر چند پس از اتمام جنگ جهانی و مقارن با ورود رسانه های بصری، روند تکاملی اطلاع رسانی به سرعت از فازی به فاز دیگر تغییر مسیر پیدا کرد اما همچنان به عنوان رسانه مادر با حفظ اصالت و تغییر در روش های ارائه اخبار و مطالب به سمت و سوی کاملا جدیدگام برداشت.
در طول سالهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران و دوران جنگ تحمیلی، زمانی که جریان برق منازل قطع و فضای حاکم بر مردم دستخوش اضطراب می شد، رادیو با سیستم آسان خود نقش به سزایی در کاهش نگرانی های مردم ایفا می کرد.
به عبارت دیگر رادیو در بحران ها یا زمانهای حاد، خود را بازتعریف کرده و بعنوان یک رسانه سرکش و بیقرار کلیه اطلاعات و اخبار مورد نیاز مردم را به صورت لحظه ای منتشر کند.
آینده به دو دلیل از آن رادیوست:
1- جامعه جهانی پیر می شود و افراد مسن با رادیو مانوس تر هستند و آنرا مثل دوست، عزیز می دارند.
2- جامعه بشری با معرفت و داناتر می شود. افراد دانا و فهیم، دل به رادیو بیشتر می دهند تا تلویزیون که آدامس چشم است.
رادیو چشم فکر را تحریک میکند
رادیو دارای توانایی تحریک چشم فکر و ذهن است و قدرت آن را دارد تا نادیدنی های فکری را بیان کند. این کارکرد باعث ارتقای شناخت و معرفت مخاطب شده و لذا بهتر است در رویکرد برنامه سازی خود نیز بازنگری کنیم.
رادیو ستاره های خاص خود را دارد.
از دیدگاه اجتماعی رادیو کارکردهای اندکی را به خود اختصاص داده ولی بی شک تاثیرگذاری فراوان و شگرفی دارد. زمانیکه مخاطبین زیادی پس از راه اندازی رادیو تلاوت پیامک می زنند و از راه اندازی آن تقدیر می کنند بیانگر آن است که به نیاز آنها توجه ویژه شده است. جملاتی از قبیل «رادیو تلاوت وحشت تنهایی ما را از بین میبرد» حاکی از قدرت، کارایی و تاثیرگذاری عمیق آن است.
رادیو ارتباط دهنده است
بدون شک رادیو اکنون توانسته بعنوان ابزار ارتباط دهنده عمل کند و در این راه نیز موفق بوده است. پس به نظر می رسد این عنصر باید مورد بازنگری و باز تعریف قرار گرفته و آنرا توسعه داد.
جهانی سازی
روند جهانی سازی، دنیا را برای تولیدکنندگان برنامه های رادیویی کوچک کرده و دسترسی را آسان نموده است. به موازات این امر، افق دید شنوندگانی که وقایع فرهنگی، اجتماعی و موسیقی های دور را که برای نسل قبل قابل دسترس نبود، تجربه و درک می کنند، گسترش می یابد. رادیو نباید محدودنگر باشد و وسعت دید آن بهتر است گسترش یابد.
تجاری سازی
رادیو برای عرضه خود و جلب مشتری و مخاطب ضروری است به سمت تجاریسازی حرکت کند. تجاری سازی هم به نفع مشتری است هم به نفع کارفرما و فروشنده. (افزایش خدماتدهی رادیو )
توسعه فنی رادیو
ظرفیت توسعه فنی رادیو با استفاده از سازوکارها و ابزارهای متنوع افزایش یابد. مخاطب دست به هرچه می برد باید ایستگاه رادیو در کنار او قرار گیرد، از موبایل گرفته تا جاروبرقی، عینک، خودکار، مهر و تسبیح و کتاب و ...
پیروزی انقلاب اسلامی حاصل چندین دهه مبارزهی روحانیون، مردم، فرهنگیان دانشگاهیان و... بود که هر یک از این اقشار و طیفها به نوبه خود سهم بسزایی داشتند . در این میان دانشآموزان، دانشجویان و دانشگاهیان نیز نقش مؤثری داشته و با حضور فعال در تمام صحنههای مبارزه علیه رژیم پهلوی یکی از نیروهای شاخص در توزیع اعلامیه، شعار نویسی و بر پا کردن تظاهرات بودند. دانشگاهیان و فرهنگیان همدان نیز همچون دیگر همکاران خود در این مبارزات سهیم بودند، از جمله میتوان به مبارزات دکتر عزتالله رادمنش، دکتر سیدکاظم اکرمی، حسن مشتاقی، علی آقا محمدی، محمود آزادیان، محمد صالح مدرسهای و ... اشاره کرده از دانشآموزان و دانشجویانی که در این راه مبارزه کردند و توسط ساواک به شهادت رسیدند باید از؛ جلال سنائی، اکبر غیاثوند حاجی آبادی، علی رضا لاجینی، از دانشجویان؛ سید رضا دیباج، مصطفی بهرامی، محمد حسن حقگویان یاد کرد
با شروع سال تحصیلی در مهر ماه 1357 سیر مبارزاتی دانشآموزان و دانشجویان وارد مرحله جدیدی شد و رژیم را دچار سردرگمی عجیبی نمود. یکی از تظاهرات و درگیرهای گسترده، تظاهرات و راهپیمایی سیام مهر ماه دانشجویان و دانشآموزان همدان بود که سازماندهی این تظاهراتدر مدارس سطح شهر و مدرسهی جامع دانشگاه بوعلی سینایهمدان انجام میشد.
دو عامل باعث تظاهرات گسترده دانشگاهیان و فرهنگیان همدان در روز یکشنبه سیام مهر ماه علیه رژیم شد، علت اول شایعه شدن رفتار غیر انسانی و منافی عفت یکی از ماموران شهربانی همدان بنام سرگرد حسین هاشمی با یک دانشآموز دختر بود که در طی تظاهرات روزهای قبل توسط مامورین بازداشت شده بود. چنین شایعه شد که دختر مذکور پس از آزادی به خاطر رفتار غیر انسانی مامور مزبور خودکشی کرده ، به همین دلیل دانشآموزان و دانشجویان خشمگینتر از گذشته علیه رژیم تظاهرات کردند؛ عامل دوم که باعث حرکت توفنده آنان شد آتشسوزی در مسجد جامع کرمان بود.
در روز سیام مهر ماه، دانشآموزان دبیرستان دخترانه آذر هنگام خروج از دبیرستان به سر دادن شعار علیه رژیم پرداختند؛ روزنامه آیندگان در این باره نوشت: «همدان دیروز (سی مهر) روز پر آشوبی را گذراند و تظاهرات خشونت بار دانشآموزان دبیرستانهای این شهر به سرعت گسترش یافت و با تیراندازی ماموران سه نفر شهید و بیش از بیست نفر مجروح شدند، در پی تظاهراتی که در دبیرستان دخترانه پروین اعتصامی به عنوان اعتراض به آتش زدن کتابخانه مسجد جامع کرمان برپا شده بود، برخوردی میان ماموران انتظامی و تظاهر کنندگان درگرفت که به خیابانهای شهر کشیده شد، بدنبال آن دانشآموزان دبیرستانهای پسرانه پهلوی و ابنسینا در خیابان خواجه نصیرالدین اجتماع کردند و علیه رژیم شعارهایی سر دادند و سپس به سوی میدان مرکزی شهر (امام خمینی فعلی ـ پهلوی سابق) سرازیر شدند و در مسیر حرکت خود سینماها و چند بانک را به آتش کشیدند. در خیابان شورین (شهدای فعلی) تعداد زیادی از مردم به تظاهرکنندگان پیوستند و به گفته شاهدان عینی شمار آنها به ده تا پانزده هزار نفر رسید، در این هنگام افراد انتظامی که در پشتبام هتل کاخ و بانک ملی موضع گرفته بودند، آتش گشودند و آنها را متفرق کردند. در این درگیری خونین سه ] نفر[ کشته و بیش از بیست نفر مجروح شدند. کشته شدگان؛ باقر مصفا، نصرت داوودی یک نفر دیگر بودند که بیمارستان اکباتان همدان جواز دفن آنها را صادر کرده است. همچنین در بیمارستانهای بوعلی سه نفر، شیر و خورشید یک نفر و اکباتان سیزده نفر تحت عمل جراحی قرار گرفتند که حال برخی از آنها وخیم است. از کشته شدگان احتمالی و مجروحانی که به بیمارستان ارتش برده شدهاند، اطلاعی در دست نیست.» روزنامهی مذکور در ادامه نوشت: موج اعتصاب و اعتراض و ناآرامی در دبیرستانهای همدان به اوج رسید و دانشآموزان کلاسها را تعطیل کردند و سپس با برپایی تظاهرات به خیابانها ریختند، تظاهرات دانشآموزان دبیرستان علوی به حدی بود که مسئولان این آموزشگاه اقدام به تعطیلی دبیرستان کردند و سپس دانشآموزان در حالی که شعار میدادند، مسیر خود را تا مسجد جامع ادامه دادند، ناآرامی فوقالعاده دبیرستان سینا، رئیس این دبیرستان آقای دانشگر را وادار به استعفاءِ کرد.
علاوه بر دبیرستانهای مذکور هنرجویان هنرستان صنعتی سپهبد زاهدی (دیباج فعلی) دست به تظاهرات گستردهای زدند، که منجر به درگیری با مامورین گردید که گروهی مجروح شدند، تظاهر کنندگان درخیابانهای سپهبد زاهدی، امامزاده عبدالله و باباطاهر به حرکت خود ادامه دادند، که مجدداًدر خیابان باباطاهر با مامورین شهربانی درگیر شدند که پلیس از گاز اشکآور استفاده کرد و با شلیک گلوله راه آنان را سد نمود. تظاهرات فرهنگیان، دانشگاهیان و مردم همدان در روز سیام مهر ماه بیسابقه بود که شهدا و مجروحین زیادی را در پی داشت، شهدا عبارت بودند از یک نفت فروش، یک دارو فروش، خرازی و یک کماج فروش، البته در این درگیرها یک پلیس کشته و چهار پلیس دیگر مجروح شدند.
در این تظاهرات که تا ساعت 2 بعدظهر صدای شلیک گلوله از گوشه و کنار شهر به گوش میرسید، عدهای از مدرسه آخوند بین تظاهرکنندگان مواد آتشزا توزیع میکردند و گروهی از تظاهر کنندگان که در پشتبامها کمین کرده بودند به سوی مامورین پلیس شیشههای بنزین و آجر پاره پرتاپ میکردند. خیابان شورین (شهدای فعلی) نیز مرکز تظاهرات خونین همدان بود. بعدازظهر همین روز مجروحین به بیمارستانهای همدان منتقل شدند و مردم برای اهداءِ خون به مجروحین جلوی بیمارستانهای مذکور صف کشیدند. روزنامه کیهان در این باره نوشت: «بعدازظهر امروز (سیام مهر) با انتقال مجروحین و شهدا به بیمارستانها، خانوادههای مجروحین و مقتولین در مقابل این بیمارستانها اجتماع کرده و مانع دخالت مامورین در امور بیمارستانها شدند. در مقابل در ورودی این سه بیمارستان (بوعلی، اکباتان، پهلوی) صفهای طویلی تشکیل شده بود که از کودک 8 ساله تا پیرمرد 80 ساله در آن دیده میشدند . این صفها برای اهدای خون و نجات جان مجروحان تشکیل شده بود … ساعت 9 شب حدود یک هزار نفر از بستگان مقتولان و مجروحان در محوطه بیمارستان اکباتان اجتماع کردند و از مسئولان خواستند پلیس در کار مجروحان که در اطاق عمل یا بخشهای عادی بستری هستند، دخالتی نکنند. دکتر ریاحی، رئیس بیمارستان به آنان قول داد که پلیس در داخل بیمارستان هیچ دخالتی نکند. همچنین رئیس بیمارستان موافقت کرد که قبل از طلوع آفتاب اجساد قربانیان تظاهرات در اختیار بستگان آنها قرار گیرد. عده زیادی از مجروحان از ترس اینکه بدست پلیس بیفتند، به بیمارستانها مراجعه نکردهاند و در خانههای خود بستری هستند.» در جریان این تظاهرات طلاب مدرسه آخوند و روحانیون نیز فعال بودند. به همین خاطر یکی از روحانیون بنام میرزا بشیر عظیمی از ناحیه پا هدف گلوله قرار گرفت و مجروح شد.
تشیع جنازه شهدا:
بدنبال تظاهرات گسترده سی مهرماه، در ساعت 17 همان روز شورای تامین استان همدان تشکیل و قرار شد تیپ زرهی، نیروهای بیشتری را در اختیار شهربانی محل قرار دهد. مسئولین شهر میدانستند که در مراسم تشییع جنازه شهدا تظاهرات عظیمی علیه رژیم برپا خواهد شد، لذا مامورین انتظامی سعی کردند که پیکر شهدا را بدون اطلاع خانوادههای آنان دفن نمایند تا مشکلی بوجود نیاید. به همین دلیل در اول آبان ماه 1357 گروهی از ماموران انتظامی به بیمارستان اکباتان رفتند و جسد مردی که در تظاهرات سی مهر ماه، شهید شده بود، بدون آنکه جواز دفن داشته باشد، از پزشکان و پرستاران به زور گرفته و با خود بردند. موضوع توسط کارکنان بیمارستان و بستگان مقتول به دادستان همدان گزارش شد. دادستان نیز طی نامهای به مسئولان گورستان «باغ بهشت» نوشت: «از دفن جسد بدون جواز خودداری نمایید.» مسئولان مذکور از پذیرفتن نامه دادستان سرباز زدند و در عین حال یادآوری کردند که از دفن جسد بدون جواز نیز خوداری میکنند. این موضوع دامنه بیشتری پیدا کرد و ابعاد تازهای یافت تا جایی که استاندار همدان برای ختم ماجرا به پزشک قانونی دستور داد که جواز دفن بنام مقتول صادر شود، اما پزشک قانونی اعلام کرد، برای صدور جواز، باید جسد را معاینه کنیم و به علاوه این موضوع در صلاحیت دادسراست و بازپرس تحقیق باید در این زمینه دستور دهد. استاندار طی تماسی با بازپرس اظهار داشت؛ بخاطر همکاری با مقامات انتظامی باید برای این جسد جواز دفن صادر کنید، ولی بازپرس درخواستوی را رد کرد و اعلام نمود: «من کاری به همکاری با مقامات ندارم و وظیفه قانونی خود را انجام میدهم». از طرف دیگر دادستان بازپرس تحقیق، دکتر افتخاری رئیس بیمارستان اکباتان را برای پاسخگو در زمینه تسلیم جسد به مامورین احظار کرد، که دکتر افتخاری در جواب اظهار داشت: «ما نمیتوانستیم مقاومت کنیم.» بدین ترتیب مقامات سیاسی و قضایی همدان نتوانستند از اقدامات خشونت بار مامورین انتظامی جلوگیری کنند.
در صبح روز اول آبان پیکر شهدا در میان تدابیر شدید امنیتی به باغ بهشت جهت دفن منتقل شدند. در این روز تمام مدارس و مراکز آموزش عالی بازار به عنوان اعتراض به وقایع دیروز تعطیل شد و از سوی دیگر شهر بطور کامل در کنترل نیروهای زرهی و خودروهای ارتش بود، در همین روز اسامی شش نفر از شهدایی که تا آن لحظه اعلام نشده بود، اعلام گردید و تعداد مجروحین نیز 28 نفر بیان شد در حالی که از تعداد و سرنوشت دستگیر شدگان اطلاعی در دست نبود.
در حدود ساعت 11 همان روز چندین هزار نفر از مردم، روحانیون، دانشگاهیان و فرهنگیان به منظور تشییع جنازه شهدا عازم باغ بهشت شدند. پس از برگزاری مراسم مذکور جمعیتی که در باغ بهشت اجتماع کرده بودند، بازگشته و در دادسرای همدان متحصن شده و خواستار معرفی و تعقیب مسببان کشتار اخیر و آزادی دستگیر شدگان شدند. صفیخانی دادستان همدان در اجتماع آنان حاضر شد و اظهار داشت: «نامه شدیداللحنی به رئیس شهربانی نوشتهام که ظرف ده روز تمام عاملان و مسببان کشتار را معرفی کند و چنانچه در این زمینه کوتاهی نماید، مسلماً تحت تعقیب قرار خواهد گرفت». در این هنگام آیتالله محمد تقی عالمی دامغانی از دادستان خواست تا اجساد کشته شدگان و نیز گروهی ازمجروحان حادثه اخیر که به نقطه نامعلومی منتقل شدهاند به صاحبان و بستگان آنها تحویل داده شود. دادستان در پاسخ اعلام داشت نام بستگان این قبیل افراد و آنهایی که عزیزانی را از دست دادهاند یا کسانی از آنها مجروح شدهاند بدون واهمه از کسی جریان واقعه را به دادستان بنویسند و مطمئن باشند در صورت ابراز این جریان، اجساد افراد مورد نظر و مجروح تحویل آنان خواهد شد.
در همین روز جمعیت مذکور در میدان پهلوی اجتماع کردند و حجتالاسلام عباس عالمی، امام جماعت مسجد میرزا داوود، که از روحانیون فعال علیه رژیم بود، رهبری جمعیت را به عهده گرفت و با بلندگوی دستی برای مردم سخنرانی و اعلام داشت که رهبر ما امام خمینی است و میدان پهلوی باید بنام ایشان نامگذاری شود. پس از تشییع جنازه شهدا، بعدظهر دوم آبان مجلس یاد بودی به همین مناسبت در مسجد جامع همدان برگزار گردید، اما پیش از برگزاری مجلس صبح همین روز تظاهرات آرامی صورت گرفت ، که بدنبال آن روحانیون و مردم مجدداً در دادسرای شهر همدان اجتماع کردند، دادستان همدان در این اجتماع ده هزار نفری مردم حاضر شد و خطاب به آنها گفت: من تمام کارهای قضایی را رها کرده و دنبال شکایت اخیر درباره تظاهرات خونین همدان هستم، با کوششی که به عمل آمده هیجده نفر از دستگیرشدگان آزاد شدند و تظاهرات آرام را نباید با گلوله به مردم پاسخ داد. من به عنوان دادستان همدان از این موضوع متأسفم، شهربانی باید ضابط دادسرای همدان باشد ولی باید گفت که شهربانی همدان هیچگونه کمکی به ما نکرده است.
مجلس ترحیم در ساعت 45/1 با حضور گسترده اقشار مختلف مردم و روحانیون در مسجد جامع برگزار گردید، و اعضا و روحانیون در این مراسم برای حاضرین سخنرانی کرده و آنان را به پایداری و مبارزه فراخواندند. بعد از این واقعه؛ تظاهرات مردم، فرهنگیان و دانشگاهیان دامنه شدیدتری پیدا کرد و روزی نبود که آنان به اماکن نظامی و انتظامی حمله نکرده و با مامورین درگیر نشوند.
اعلام حمایت گروههای مختلف از تظاهرات سیام مهر:
تظاهرات دانشجویان و دانشآموزان به همراه مردم علیه رژیم در سیام مهر ماه که حمله مامورین رژیم به آنان را بدنبال داشت، باعث واکنش مجامع و گروههای مختلف کشور گردید و آنان به حمایت گسترده از دانشجویان، دانشآموزان و مردم همدان پرداختند.
دانشگاهیان: دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان از همان آغاز مهر و دایر شدن کلاسهای دانشگاهی همراه و همگام با سایر مردم و فرهنگیان علیه رژیم به فعالیت پرداختند و در تمام صحنهها حاضر بودند. آنان در 11 مهر ماه با صدور اعلامیهای به انتخاب فرهاد ریاحی، رئیس دانشگاه بوعلی، محمد فضائلی و محسن امینی به عنوان نمایندگان دانشگاه بوعلی سینا و اعزام آنها به تهران جهت مذاکره راجع به لایحه دانشگاهها اعتراض کرده و خواستار لغو نمایندگی آنان شدند. دانشگاهیان پس از چندی در سومین اعلامیه خود خواستههایشان را چنین اعلام داشتند:
1 ـ اجرای کامل اصول دموکراسی از جمله مشارکت کامل دانشگاهیان در امور مربوط به خود.
2 ـ قطع دخالت مقامات به اصطلاح ذی صلاح و غیره دانشگاهی بالاخص دفتر حفاظت وزارت علوم و آموزش عالی در تمام امور دانشگاهیان.
3 ـ برگزاری دوره فوقلیسانس مدرسی علوم اجتماعی.
4 ـ بازگشت یحیی مهاجر کارشناس آموزش ـ پژوهشی مجتمع علوم آموزشی.
5 ـ بازگشت دکتر داریوش نویدی مدرس علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی.
6 ـ پایان دادن به مسئله عدم صلاحیت امنیتی دکتر بیژن سرشکی مدرس معماری و شهرسازی مجتمع علوم محیط زیست منابع طبیعی.
7 ـ قطع دخالتهای مقامات خارج از دانشگاه در تعیین سرنوشت شغلی کارکنانی نظیر مهندس مظفر شریفی و سهیلا واقفی. دانشگاهیان همدان اعلام کردند که تا تحقق کامل و بدون قید و شرط خواستهایشان به اعتصاب ادامه خواهند داد.
بدنبال وقایع سیام مهر همدان و قتل عام تظاهر کنندگان توسط نظامیان، دانشگاهیان و دانشجویان بوعلیسینا که خود در بطن واقعه حضور داشتند، در اعتراض به این کشتار و برقراری حکومت نظامی در همدان، دست به اعتصاب غذا زدند، از طرف دیگر دانشجویان مدرسه عالی بهداشت همدان که از هشتم مهر ماه دست به اعتصاب زده بودند به این اعتصاب پیوسته و خواستار آزادی زندانیان سیاسی و مجازات مسببین حوادث اخیر کشور از جمله هفده شهریور تهران، سینما رکس آبادان، کشتار همدان و کرمان شدند و اعلام کردند تا تحقق خواستهایشان از حضور در کلاس خودداری خواهند کرد.
دانشجویان دانشگاه بوعلی در حالی که دست به اعتصاب غذا زده بودند، در روز اول آبان خواستهای خود را به شرح ذیل اعلام داشتند:
1 ـ عزل استاندار و رئیس شهربانی همدان و محاکمه و مجازات آنان در دادگاه عمومی زیر نظر نمایندگان کانون وکلا،
2 ـ تعیین و مجازات فوری عاملین جنایات سیمهر همدان در دادگاه عمومی زیر نظر نمایندگان کانون وکلا،
3 ـ رفع فوری اشغال نظامی شهر همدان و دادن تضمین در مورد عدم تکرار آن در آینده،
4 ـ آزادی فوری و بدون قید و شرط تمام دستگیر شدگان وقایع اخیر همدان،
5 ـ مجازات فوری مرتکبین هتک ناموس به عنف یکی از دختران دانشآموز در شهربانی همدان که منجر به خودکشی او شده است،
6 ـ تحویل بدون قید و شرط زخمیهاییکه در بیمارستانهای ارتش بستری هستند.
7 ـ تحویل بدون قید و شرط جنازههای شهدای سیمهر ماه و ممانعت ماموران از اجرای مراسم تدفین و عزاداری.
این قطعنامه در اجتماع حدوداً شش هزار نفری از اعتصابیون دانشگاه بوعلیسینا، بازاریان، معلمان و دانشجویان قرائت و به تصویب رسید. در همین زمان کارکنان دانشگاه بوعلی اعلام کردند به عنوان اعتراض به کشتارهای اخیر و همدردی با بازماندگان شهدا دست از کار خواهند کشید. آنها از بستگان زخمی شدگان خواستند که در صورت نیاز به هرگونه کمک به دبیرخانه دانشگاه مراجعه کنند. دانشگاهیان و دانشجویان دانشگاه بوعلیسینا، در ششم آبان با نثار گل به مزار شهدای سی مهر و برگزاری مراسم شب هفت این شهدا، به تحصن خود پایان دادند. یکی از اساتید در این باره اعلام داشت: «خاتمه تحصن به معنای پایان مبارزه دانشگاهیان و دانشجویان نیست، این هفته همبستگی ملی است که توسط سازمان ملی دانشگاهیان اعلام شده، لذا برای اینکه دست ما برای مبارزه باز تر سود و تشکل دادن به این هفته، تحصن خود را شکستیم.»
بدین ترتیب دانشگاهیان و دانشجویان یکبار دیگر بر تداوم مبارزه و همراهی و همگامی با مردم انقلابی تاکید ورزیدند.
فرهنگیان : معلمان و فرهنگیان همدان که خود از مروجین انقلاب و تشویق کننده دانشآموزان در اعتصاب و تظاهرات خیابانی بودند، در تظاهرات گسترده سی مهر ماه از نیروهای فعال محسوب می شدند آنان در کلاسهای درس با شرح حقایق جامعه برای دانشآموزان نقش زیادی را در رشد آگاهی و بیداری آنها داشتند، چنانکه دبیری بنام تقی نژاد در کلاس درس ضمن بیان فقر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه، ادعای پیشرفت از سوی سران رژیم را به باد مضحکه میگرفت و در هر کلاس و محفلی بر آگاهی دانشآموزان از اوضاع کشور اهتمام داشت.
در دوم آبان آموزگاران و فرهنگیان شهرستان همدان در محوطه آموزش و پرورش این شهرستان تجمع کرده و به تظاهرات و سخنرانی علیه رژیم پرداختند. آنان برای ادامه مبارزه خود دو راه در نظر گرفتند اعتصاب و تظاهرات و راهپیمایی همچنین قطعنامهای به شرح ذیل صادر و تصویب کردند:
«بسم الله الرحمن الرحیم، اَلا انّ حٍزبٌ اللّه هم الْغالبونَ»
ما فرهنگیان همدان از روز دوم آبان ماه در اداره آموزش و پرورش همدان گرد آمده تا ضمن اعلام پیوستگی به عزای عمومی به جهت کشتار فجیع و بیرحمانه مردم همدان به دست عمال رژیم در روز سیام مهر ماه اعتراض و انزجار شدید خود را نسبت به اعمال وحشیانه پلیس و کشتار مردم بیگناه ابراز داشته و با اعلام پشتیبانی کامل از روحانیون، قطعنامه دانشگاهیان دانشگاه بوعلیسینا همدان و تحصن قضات و وکلای محترم همدان و اعتصاب بازاریان محترم، خواستهای خود را به صورت این قطعنامه اعلام میداریم و به عنوان اعتراض بهمدت 48 ساعت در اداره آموزش و پرورش همدان به اعتصاب غذا دست میزنیم:
1 ـ محاکمه و مجازات و عزل استاندار و رئیس شهربانی همدان و سروان هاشمی، ستوده و سر پاسبان فعلی و سایر مسببین تجاوز به ناموس مردم و عاملین فجایع اخیر همدان، بوسیله کانون وکلا.
2 ـ خارج ساختن قوای نظامی از شهر همدان که عملا وضعیت حکومت نظامی را نشان میدهد.
3 ـ عزل و محاکمه و مجازات کلیه مسببین حمله به اداره آموزش و پرورش اسدآباد که با پشتیبانی گروهان ژاندارمری اسدآباد صورت گرفته و قصد داشتند کارمندان را به اجبار وادار به پشتیبانی از دستگاه حاکمه نمایند،
4 ـ آزاد شدن کلیه دستگیر شدگان استان همدان،
5 ـ تحویل جنازه شهدا به خانوادههای داغدیده آنها و ارائه آمار کلی کشته شدگان و مجروحین وقایع اخیر و انتقال آنها از بیمارستان ارتش به بیمارستان عمومی. فرهنگیان همدان»
وکلا و قضات : وکلای دادگستری همدان همچون دیگر اقشار و اصناف شهر همدان از دانشآموزان و دانشجویان و تظاهرات سیام مهر ماه حمایت کرده و خواهان مجازات عاملان کشتار مردم در این روز شدند. آنان به همین منظور در روز اول آبان از ساعت 9 صبح در دادسرای همدان تحصن کرده و دست به اعتصاب غذا زدند و اعلام کردند تا زمانی که به خواستههای آنان عمل نشود، دست از اعتصاب غذا نخواهند کشید. آنها با صدور یک قطعنامه چهار مادهای خواستار مجازات عاملین کشتار مردم، خروج خودروهای نظامی و تانکها از شهر و جلوگیری از ورود ماموران شهربانی به مدارس و مؤسسات آموزشی شدند.
سخنگوی وکلای مذکور اعلام نمود؛ بدون آنکه در شهر همدان حکومت نظامی شده باشد، شهر چهره حکومت نظامی گرفته و حضور نیروهای مسلح، مردم این شهر را پیش از پیش عصبانی میکند و سبب تحریک آنها میشود. وکلای همدان در حالی که تحصن اختیار کرده بودند، شکوائیه راجع به وقایع سی مهر همدان تنظیم توسط یکی از وکلا قرائت شد:
«به طوریکه کراراً و مخصوصاً دیروز از ساعت 9 صبح به بعد مشاهد فرمودهاند چندی است که اهالی همدان در اثر اعمال خلاف قانون و تیراندازیهای ماموران به اصطلاح انتظامی و شهربانی همدان، از نعمت آزادی و صیانتی که به موجب قانون اساسی باید داشته باشند و حتی از نعمتی که وحوش و حیوانات طبیعتاً دارند محروم مانده و جان عدهای در معرض تیراندازیهای ماموران به ویژه سروان حسین هاشمی قرار گرفته و در مقابل تیرهای جانسوز ماموران مزبور به وسیله مسلسلهای سبک و سنگین و سلاحهای کمری و دستی و حتی چوب و باطوم مردم بدبخت و بیپناه این شهرستان جان خود را از دست دادهاند و میدهند و این سبکسری و تجاوز به جان و ناموس فرزندان معصوم اهالی را هم در داخل مدارس و دبیرستانها در برگرفته و همچنین دو سه روز قبل که ناموس یکی دو نفر از دانشآموزان دبیرستان پروین اعتصامی مورد تجاوز و شاید هم به قرار مسموع منتهی به مرگ یکی از آنان به نام اردکانی شده است بالاخره دیروز در ساعت 9 صبح به بعد ماموران با تهیه قبلی و سنگربندی در بالای بامهای هتل کاخ و خیابان شورین، حتی به کسبه و پیشهورانی که در آن خیابان مشغول کسب بودند تیراندازی کرده و ضمن کشتار جمعی از اطفال و زنان بیگناه بیش از 50 نفر بنا بر مسموع کشته منجمله نصرت داوری نفت فروش کوتاه قد که مشغول بستن دکان خود بوده هدف تیرهای مسلسل ماموران قرار گرفته و در دم جان خود را از دست داده و متجاوز از 200 نفر زخمی شدهاند، در حالی که ماموران جنازه اکثر کشتهشدگان را برده و معلوم نیست با اجساد بدبختان چه کار کردهاند. عملیات ترور و وحشت آنان بعدازظهر متوجه میدان و سایر نقاط شهر و بالاخره خیابان بوعلی در ساعت 30/4 شد و در نقاط مزبور هم قربانیهای زیادی داده که نبودن امنیت برای مردم مانع از بدست آوردن اطلاعاتی راجع به کشتهگان و مجروحین شده است. در عصری که قانون آزادی بشر در اقصی نقاط دنیا سایه افکنده، در قلب شهرستان همدان روز روشن برخورد با این صحنهها سخت غیر قابل تحمل و موجب شد که بندگان به مقتضای شغلی خود و به اقتضای روح همبستگی با عامه با قلبی شکسته به دادسرای شهرستان همدان که مرجع تظلمات و مأمن مردم است متحصن شده و ضمن اعلام جرم دایر به این آدمکشی دسته جمعی و هتک ناموس به وسیله ماموران انتظامی و شکستن حریم امنیت عمومی مخصوصاً به دست سروان هاشمی و تمنای رسیدگی و تعقیب موضوع را داریم و تا زمانی که رفع ناامنی نشود در تحصن خواهیم بود. در پایان تا آنجایی که توانستهایم هویت بعضی مقتولان را به دست آورده و شرح پیوست معرفی میکنیم و اضافه میدارد دیشب ساعت 3 بعد از نیمه شب ماموران به زور اجساد دوازده تن از مقتولان که در بیمارستان اکباتان بوده؛ بردهاند و علاوه بر این چهار تن از مقتولان دیگر را در شهرستان بهار همدان دفن کردهاند که با رسیدگی حقیقت روشن خواهد شد.
پس از قرائت شکوائیه مذکور، بانوئی از اعضای انجمن خانه دبیرستان پروین اعتصامی متن شکوائیهای را که خطاب به دادستان، استاندار، سندیکای وکلا، کمیته ایرانی دفاع از حقوق بشر و کمیته جمعیت حقوق دانان بود قرائت کرد.
صفیخانی دادستان همدان بدنبال شکوائیههای متعدد و اعتصاب غذای وکلا، روحانیون و طبقات مختلف مردم، طی نامهای به رئیس شهربانی همدان نوشت:
«ریاست شهربانی همدان. شکایاتی که مردم به دستگاه عدالت تقدیم داشتهاند شما در تاریخ 30/ 7/ 1357 به روی عدهای از محصلین و مردم بیگناه که تظاهرات سادهای را در خیابانها برپا کرده بودند، آتش گشوده و در نتیجه سه نفر کاسب عادی که نه جزو تظاهر کنندگان بودند و نه وضع آنها ایجاب مینمود که شرکتی در این موضوع داشته باشند، هدف گلوله مامورین قرار گرفته و جان خود را از دست دادهاند و عدهای فرزند خرد و کلان بدون سرپرست از خود بجا گذاشتهاند از طرفی تعدادی از محصلین زیر هیجده سال نیز که به ضرب گلوله و باتون مجروح و مضروب گردیدهاند در بیمارستانها در حال مرگ به سر میبرند. آقای رئیس شهربانی در کجای قرآن و در کدام جامعه غیر متمدن سزای تظاهرات و اجتماعات ساده خیابانی پاسخش گلوله و به قتل رساندن مردم است؟ لذا من به عنوان دادستان به شما اعلام میدارم:
1 ـ از این تاریخ تا مدت ده روز کلیه مسئولین قتل سه نفر بیگناه و عدهای مجروحین و مضروبین را معرفی کنید در غیر این صورت مسئول همه این وقایع شما خواهید بود،
2 ـ با توجه به اینکه به عنوان ضابط دادگستری موظف بودهاید جریان قتل سه نفری که مقتول شدهاند به دادسرای اعلام دارید، از چنین عملی خودداری نمودهاید، به عنوان اختفاءٍ جرم قابل تعقیب خواهید بود.
3 ـ از این لحظه به بعد هرگونه وقایعی نظیر موارد فوق در شهرستان همدان رخ دهد، مسئول مستقیم آن شما خواهید بود و لاغیر.
هیات اجرائی جمعیت حقوق دانان ایران با تلگرافی به صفیخانی دادستان همدان از تحصن وکلای همدان حمایت کردند:
«جناب آقای صفیخانی دادستان محترم همدان»
جمعیت حقوقدانان ایران ضمن اعلام همبستگی و تایید تحصن وکلای دادگستری آزاده همدان که خواستار معرفی و مجازات کلیه مسببین و عاملین کشتارهای قبلی و فاجعه سیام مهر ماه این شهر میباشند و با اعلام تسلیت به مردم مجاهد و قهرمان همدان تعقیب و مجازات فوری کلیه عوامل کشتار و ضرب و جرح مردم را درخواست مینماید.»در پی تحصن مذکور و برحسب درخواست فرخ دفتری وکیل دادگستری همدان دو نفر از اعضای جمعیت حقوق دانان ایران، علی نقی حکمی و رضا زوارهای برای تحقیق درباره حوادث همدان به این شهر اعزام شدند.
روحانیان : روحانیون همدان که همیشه نقش مؤثری در هدایت و رهبری مردم داشتند در قیام سیام مهر، خود نیز از نیروهای فعال در صحنه بودند و پس از واقعهی خونین سیمهر با صدور اعلامیهای ضمن محکوم کردن حملات مامورین شهربانی به دانشجویان، دانشآموزان و مردم همدان، سه روز عزای عمومی اعلام کردند.
«اهالی محترم، اصناف، فرهنگیان همدان، همانطور که مستحضر هستید در اثر یورش پلیس به مدارس، مخصوصاًدبیرستان دخترانه پروین اعتصامی و کشتار و مجروح کردن گروهی از افراد بیپناه درخیابان شورین و دیگر خیابانها، روحانیت همدان اعلام میدارد که مسلمانان روزهای دوشنبه، و سهشنبه و چهارشنبه را به عنوان اعتراض و اعلام عزای عمومی مشاغل خود را تعطیل نمایند و این اعمال وقیحانه و دور از انسانیت را محکوم نمایند. محرمعلی دامغانی، سید رضا فاضلیان، محمد تقی عالمی دامغانی، سید فاضل حسنی، غلامحسن بهرامی، محمد رسول رسولی و علی حبیبی.»
جامعه روحانیت همدان در روز سیزده آبان اعلامیهای مفصل راجع به حوادث سی مهر ماه این شهر و وقایع بعدی صادر نمود:
«بسمه عز شانه ان الله عزیز ذو انتقام»
«جامعه روحانیت همدان جهت آگاهی بیشتر ملت شریف ایران خاصه مردم متدین همدان ضمن ابراز تأثر از وقایع اسفبار همدان و اظهار تشکر از همبستگی کلیه طبقات مردم، مبادرت به صدور اعلامیه زیر مینماید:
از روز یکشنبه 30 مهر ماه 1357 دانشآموزان دبیرستانهای همدان و دیگر مردم تظاهرات آرامی به عنوان اعتراض به حمله اهانتآمیز پلیس به دختران دبیرستانی بر پا کردند که با مداخله مسلحانه غیر قانونی قوای انتظامی عده بسیاری کشته و مجروح شدند، متعاقباً در روز دوشنبه اول آبان ماه جمعیتی متشکل از همه طبقات مردم جهت اعتراض به اعمال وحشیانه عمال رژیم در مقابل دادسرای همدان اجتماع کردند و با ارائه اسناد و مدارک دادستان همدان؛ شهربانی را مقصر شناخته و علیه آن اعلام جرم نموده بود و در روز سهشنبه دوم آبان ماه با شرکت قریب یکصد هزار نفر راهپیمایی آرام و بسیار شکوهمند با شعارها و خواستههای اساسی از محل دادسرای به طرف مرکز شهر برگزار شد و در نتیجه عدم مداخله پلیس هیچ گونه حادثهای رخ نداد و بعد از ظهر همان روز ساعت 2 همان جمعیت در مسجد جامع شهر مجلس فاتحهای جهت تجلیل خاطره شهدای 30 مهرماه بر پا کردند و بر خلاف نوشته روزنامه معلوم الحال رستاخیز در ساعت 5/4 متفرق نشدند بلکه در ساعت 5/5 سخنرانی پایان یافت و مردم با تذکر سخنران مذهبی با حفظ آرامش کامل از طرف بازار متفرق شدند و حال آنکه در ساعت 5/4 حریقهایی در شهر ایجاد شده بود. سخن کوتاه آنکه مردم متدین هوشیار باشند که اخیراً حوادثی از این قبیل در کشور بوقوع میپیوندد نظیر سینما رکس آبادان، هجوم به مسجد جامع کرمان، حمله قمهکشها به زوّار حضرت عبدالعظیم و بالاخره یورش و غارت منازل فرهنگیان و دکاکین اسدآباد همدان که نشان دهنده نقشههای پلید دشمنان این نهضت مقدس برای لوث کردن آن و ایجاد وحشت بزرگ میباشد. در خاتمه تذکر این نکته لازم است که ملت ایران راه خود را باز یافته و خواستههای مشروعی دارد و به پیروی از مراجع عالیقدر خاصه حضرت آیتالله خمینی تا حصول کامل این راه ادامه خواهند داد ولسلام.
بدین ترتیب جامعه روحانیت، تلاش رژیم را برای معرفی مردم به عنوان خرابکار و مخرب اماکن عمومی خنثی کرده و باعث تنویر افکار عمومی شدند.
اعلام حمایت مراجع و روحانیون ایران از قیام سی مهر ماه:
تظاهرات گسترده دانشآموزان، دانشجویان و مردم همدان علیه رژیم و رفتار غیر انسانی مامورین انتظامی با آنان؛ باعث حمایت مراجع و روحانیان مبارز از مردم همدان گردید، که در ذیل تلگراف آیات عظام گلپایگانی، عبدالله شیرازی، مرعشی نجفی و حجت الاسلام شیخ علی حیدری آورده میشود:
همدان ـ مدرسه آخوند
«جناب مستطاب حجتالاسلام آقای شیخ رضا انصاری دامت تاییداته. تلگرام متضمن حمله به مدرسه مبارکه آخوند و قتل و جرح مردم موجب تأثر عمیق گردید. خواهشمند است تسلیت حقیر را به آقایان طلاب محترم و مجروحین و بازماندگان مقتولین ابلاغ فرمایید. از خداوند متعال رفع شر اشرار مسئالت مینمایم، گلپایگانی».
تلگراف آیتالله العظمی شیرازی به علمای همدان:
همدان. بسم الله الرحمن الرحیم
«جناب مستطاب حجهالاسلام والمسلمین آقای سید موسی خوانساری دامت تاییداته جناب مستطاب حجهالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی انصاری دامت تاییداته. ضمن ابلاغ سلام و تحیت، حوادث خونین و وحشیانه همدان موجب تألم و تأثر شدید حقیر و حوزههای علمیه و عموم طبقات گردید. این جنایات بدست عمال ظلمه روز به روز تکرار میشود و بر سیاهی صفحات زندگیشان میافزاید و ما به شدت آنها را محکوم مینماییم و از خداوند متعال قطع ایادی ظلمه را هر چه زودتر مسئالت مینمایم و این فداکاری جوامع روحانیت و مردم مسلمان را در راه دفاع از مقدسات اسلام و حمایت از حقوق ملت رشید ایران تمجید نموده و تقدیر مینمایم و پیروزی و عظمت مسلمانان را در ظل عنایات خاصه حضرت بقیهالله المنتظم (عج) از خداوند متعال مسئالت مینمایم. انتظار میرود مراتب تسلیت و تأثر عمیق حقیر را به عموم آقایان علما و حوزه علمیه همدان و مردم متدین و داغدیده ابلاغ بفرمایید و السلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
السید عبدالله الشیرازی 23 / ذیقعده/ 1398 ق»
بسمه تعالی
«از حادثه تأسفآور حمله وحشیانه مامورین دستگاه استبداد، علیه مردم مسلمان دارالمومنین شهرستان همدان که منجر به قتل و ضرب و جرح عدهای از اهالی آن سامان شده است شدیداً متاثر و متأسف هستم، ضمن عرض تسلیت به پیشگاه ولی عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف و تقبیح این عمل ننگین، از خداوند متعال دفع شر مسببین این وقایع و جنایات روز افزون را که در آن ملت محروم ما را به قتل رسانیده یا مضروب یا مجروح و یا به زندان میافکنند مسئلت مینماید.
به محمد و اله الطاهرین. مستدعی است تسلیت حقیر را به بازماندگان مقتولین و عموم طبقات خاصه آقایان علما و روحانیون محترم ابلاغ و از مجروحین و مصدومین حادثه دلجویی فرمائید، مزید تشکر و دعاگویی جامعه روحانیت خواهد بود. در خاتمه توفیق بیش از پیش آن جناب را در راه پیشرفت اهداف مقدس روحانیت و مردم مسلمان ایران از خداوند سبحان مسئلت مینماید. ملتمس دعا والسلام علیکم و رحمهالبرکاته. شهاب الدین حسنی مرعشی نجفی»
20 / ذیقعده/ 1398
علاوه بر مراجع مذکور؛ آیتالله قمی در مشهد به مناسبت وقایع کرمان و همدان ضمن تعطیل کلاسهای درس، مدت سه روز در مشهد مجالس عزاداری برگزار نمود.
حجهالاسلام شیخ علی حیدری از روحانیون مبارز نهاوند با ارسال تلگرافی به روحانیون همدان ضمن اظهار همدردی، رفتار وقیحانه مامورین شهربانی را محکوم کرد:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
«فاجعه خونین روز یکشنبه همدان بدنبال حوادث گذشته آن شهر و سایر شهرستانها که بدست استبداد سیاه و بخاطر حفظ منابع استعمارگران بوجود آمد خشم و نفرت عموم ملت ایران بویژه منطقه غرب را برانگیخت.
جامعه روحانیت و مردم شهرستان نهاوند به منظور ابراز همدردی و اظهار تنفر از این گونه اعمال وحشیانه همراه با تعطیل سه روزه کلیه دکاکین و مدارس و اعلام عزای عمومی و تشکیل مجلس عزاداری به سوگ نشستند.
ما این مصائب بزرگ را به مردم قهرمان همدان بویژه جامعه روحانیت تسلیت میگوییم و بر روان پاک شهیدانی که بفرموده بزرگترین مجاهد زمان و امید ملت ایران زعیم عالیقدر عالم تشیع حضرت آیهالله العظمی الامام خمینی، خون آنها در راهی ریخته میشود که خون انبیاء ریخته شده، درود میفرستیم و از پروردگار نجات ملت مبارز ایران را مسئلت داریم. علی حیدری»
بدنبال شکایات متعدد وکلای همدان، دانشگاهیان، فرهنگیان و … ؛ وزارت کشور هیأتی را برای تحقیق در مورد حوادث سیام مهر همدان و معرفی مسببین و عاملین قتل عام مردم، به همدان اعزام نمود. این هیات بعد از چند روز تحقیق و صحبت با مردم و مسئولین شهر به تهران برگشت و گزارشی را به وزارت کشور ارائه نمود. که علیرغم تمام تبلیغات نه تنها عاملان کشتار مردم معرفی و مجازات نشدند بلکه آنها به نحوی مورد تشویق قرار گرفتند.
بدین ترتیب قیام سی مهر ماه دانشجویان و دانشآموزان همدان باعث واکنش سریع نیروهای انقلابی گردید و آنان را در مبارزه متحد و مصممتر نمود. دانشآموزان و دانشجویان در این تظاهرات و تظاهرات دیگر، اماکن نظامی و انتظامی را به منظور صدمه زدن به رژیم مورد حمله قرار دادند، اما هیچ گونه تعرضی به اموال مردم نداشته مگر در مواردی که سهواً بوده یا توسط مامورین برای بدنامی آنان صورت میگرفت.
درسال 57 مأموران شاه به یکی از دانش آموز دختر اسائه ادب نموده زمینه قتل وی فراهم گردید در اعتراض به اقدام شنیع مأموران در مسیرهای مختلف منتهی به میدان امام خمینی (پهلوی قدیم) حرکت کردند... | |
حماسه سی ام مهر ماه سال یکهزار و سیصد و پنجاه و هفت رهبری شمس در همدان را می توان تجلی اراده مردم مومن کهن شهر ایران زمین در بهم ریختن بساط حکومت دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی بویژه رژیم مخصوص پهلوی دانست. واقعه از آنجا شکل گرفت که در شهر پخش گردید مأموران شاه به یکی از دانش آموز دختر اسائه ادب نموده و زمینه قتل وی فراهم گردیده.، و نیز عوامل ساواک مسجد کرمان را به آتش کشیدند. انقلابیون با شنیدن اخبار برنتابیده با سازمان دهی دانش آموزان دبیرستانهای پسرانه علویان، شریعتی، امام خمینی، ابن سینا و... در اعتراض به اقدام شنیع مأموران در مسیرهای مختلف منتهی به میدان امام خمینی (پهلوی قدیم) حرکت کردند. با عبور از بازارهای اطراف مسجد جامع و محوطه کوی گذر وارد خیابان شهداء (شورین – شاهپور سابق) شدند. تظاهر کنندگان در حالی که شعار می دادند بگو مرگ بر شاه – مسجد کرمان را شاه به آتش کشید، کتاب قرآن را شاه به آتش کشید، می کشم، می کشم آنکه برادرم کشت، تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد. و نیز مطالبی در محکومیت حتک حرمت به دانش آموز دخترهمدانی بیان می کردند، مقابل کوچه حوزه علمیه آخوند ملا علی معصومی همدانی اجتماع نمودند. قشر های مردم با پیوستن به دانش آموزان پسر که پرچمدار این حرکت بودند لحظه های شیرین و نابی را آفریدند. بازاریان، مغازه اداریان خیابان شهداء، روستائیان که برای وفق امور به شهر مراجعه کرده بودند، تعطیلی حوزه علمیه و حضور اساتید، روحانیون و طلاب در جمع مردم شور و هیجان خاصی در سطح خیابان ایجاد کرده بود. طنین الله اکبر، پرتاب مشتهای گره کرده به آسمان ابراز انزجار و تنفر از رژیم فاسد شاه موجب حال و هوای عجیبی در خیابان شهداء و کوچه های اطراف گردیده بود. در حالی که هر لحظه به جمعت افزوده می شد و هزاران نفر با هم عصبانیت خود را از رژیم جبار پهلوی به نمایش گذاشته بودند و در فریادی رساء اعلام می کردند ما شاه نمی خواهیم و خواستار حکومت اسلامی بودند. ناگاه مأموران تا بن مسلح شاه از بام بانک ملی و هتل یاس (کاخ) با اشراف به جمعیت، مبادرت به شلیک گلوله نمودند تا به خیال واهی خود گلوی مردان حق طلب را نشانه روند شاید بتوانند چند صباحی صدای آنان را خاموش سازند. غافل از آنکه این اقدام زشت باعث شعله ور شدن خشم انقلابی مردم بویژه دانش آموزان جوان گردید. در عکس العمل به این حرکت مأموران با قهر انقلابی تظاهر کنندگان با تخریب بانک ها، آتش زدن لاستیک در وسط خیابان، پرتاب اشیاء دست ساز منفجره (کوکتل) گردیدند. تظاهرات که از نخستین ساعات صبح آغاز گردیده بود، حالا در میان آتش و دود می رفت تا با گلبانگ محمدی (ص) آمیخته شود. صدای اذان از مأذنه ها به گوش می رسید. رگبار گلوله امان را از مردم بریده بود. جمعیت انبوه در اطرف و اکناف پراکنده، به نوعی خود را از تیررس مأموران دور کرده بود درب خانه ها در پناه دادن تظاهر کنندگان و ممانعت از دستگیری و بازداشت در کمال صفا و معنویت بر روی آنان باز گردیده خانه های کوچه چشمه تازه هر کدام مُبّدل به بخشی از بیمارستان مردمی گردیده بود که از نزدیک خود شاهد مداوا و درمان سرپائی مجروحین حماسه عظیم30 مهر بودم. مردم اجازه نمی دادند مجروحین به بیمارستان دولتی انتقال پیدا کنند زیرا بیم آن می رفت که پس از مداوا و درمان آنان سازمان امنیت نسبت به دستگیری آنها اقدام کند. درست اتفاقی که در قیام مردم بحرین افتاد. ظهر روز سی ام مهر 57 عروج عارفانه مرد میانسالی و نام آشنای شهر که شهره و در نوع قیافه جذاب و خواستنی بود به نام بنام با قدرت مقابل مغازه نفت فروشی وی رقم خورد. علاوه بر آقای نصرت الله داوری (بابا قدرت) آقای باقر مصفا دارای شغل آزاد نیز به شهادت رسید. همسایگان مغازه در زیر آتش و تاخت و تاز مأموران پیکر شهید داوری را از چنگ مأموران درآورده و داخل صندوق عقب وسیله نقلیه شخصی گذاشته و به باغ بهشت همدان ((گلزار شهداء)) انتقال دادند. با تسلط مأموران به اوضاع و احوال، بعدازظهر آن روز غروب دلتنگی در شهر حاکم گشت. گرچه آتش زیر خاکستر گداخته بود. شورای تأمین استان در جلوگیری از گسترش تظاهرات و ادامه حرکت مردم بویژه در مراسم تشیح و خاکسپاری شهداء از جمله مواردی بود که آنروز خبر آن به طور مردمی پخش گردید. پس از وقوع حماسه سی مهر در همدان اول آبانماه 57 حضرت امام خمینی (رض) ((رضوان الله تعالی علیه)) در پاریس به اتفاقات همدان،ضرب و جرح مردم، دانش آموزان واکنش نشان داده و ابراز همدردی نمودند. مراجع عظام وقت حضرات آیات مرعشی نجفی، گلپایگانی، حوزه علمیه قم، کارکنان صنعت نفت، انجمن روزنامه نگاران ایران، دانشجویان، و تشکلهای انقلابی در سراسر کشور با ارسال پیام، صدور اطلاعیه خطاب به حوزه علمیه، خانواده های شهداء، مصدومین و مردم همدان ابراز همدردی و اسلام همبستگی نمودند. پس از واقعه سی ام مهر ماه 57 همدان، موج مبارزه با رژیم جلاد پهلوی در کشور گسترش یافت. به نحوی که نبرد روز بعد حادثه سیزده آبان 57 در به شهادت رساندن جمع کثیری از دانش آموزان تهران در محل چمن دانشگاه تهران بوقوع پیوست. و هزاران ناگفته دیگر که متأسفانه به هر دلیل مغفول مانده است. به نظر میرسد تشکیل دبیرخانه دائم در پاسداشت این حماسه ماندگار که می تواند به بصیرت افزایی و تقویت غیرت دینی نسل امروز در دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی بیانجامد ضروری می نماید. در رویش امروز اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان می تواند با بهره گیری تجارب گرانسنگ نسل دهه اول انقلاب اسلامی سکاندار این مهم باشد و در زنده نگه داشتن جنبش دانش آموزی سی مهر در پرتو رهنمودهای ولی فقیه زمان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی به شناسایی و بکارگیری ظرفیت های ارگانها، نهادها، ادارات، تشکلهای مردم نهاد با مشارکت مردم به ساخت مستند از شاهدان عینی، چاپ و انتشار کتاب، تمبر، ثبت در تقویم رسمی کشور، نظیر سالروز قیام مردم تبریز نوزده دی قیام مردم قم، ایجاد فرصت در ملاقات دانش آموزان و قشرهای مردم استان همدان سالانه به مناسبت نکو داشت سی ام مهر با مقام معظم رهبری، انتقال مفاهیم و اهداف، حماسه سی مهر به دانش آموزان در مقابله با جنگ نرم و فعالیت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دیگر مفید و فایده دبیرخانه فعال می تواند مانع تحریف و مصادره مطلوب واقعه تبین صحیح حماسه سی مهر مطابق آنچه که رخ داده است ، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم همت گمارد. حماسه سی مهر مصداق بارز امر به معروف و نهی از منکر بهترین سرمشق برای آمرین به معروف و ناحیان از منکر.دانش آموزان مکتب حسینی با تفکرعاشورای خواهد بود .انشالله |
برنامه های مستند، برنامه های بر اساس حقایق و درباره مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و ... هستند که با رویکرد اطلاع رسانی در قالب گزارش واقعی ارائه می شوند.
مستند از نگاه مخاطب موضوعی است که یک داستان واقعی را دنبال می کند؛ شنونده از ابتدا تا انتهای برنامه دنبال واقعیتی است که از اول طرح شده و در انتها می خواهد موضوعی را شفاف کند به نتیجه برساند.
اجزای مستند 1- مصاحبه ها
2- صفحه هایی که مصاحبه شونده در آن حضور دارد.
3- صداهایی که بخش طبیعی صحنه نیستند مثل: افکت ها، آواها و عناصری که برای تصویرسازی استفاده می شود.
4- راوی یا گوینده
5- موسیقی
از تمام این پنج عنصر ساده می توان در شکل ها و طراحی های مختلف مستندهای زیادی ساخت. و تمام این مسائل به خلاقیت برنامه ساز بستگی دارد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، علیاکبر ولایتی امروز در حاشیه مراسم افتتاحیه دوره دکترای دانشگاه عالی دفاع ملی در جمع خبرنگاران اظهار کرد: اینکه یک گروه ضدبشری و تروریستی را از لیست گروههای تروریستی خارج کنند و این گروه بدنام و دورهگرد سیاسی را بپذیرند، نشانه شکست آمریکاست.
وی درباره سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال رابطه با آمریکا نیز گفت: سیاست کلی جمهوری اسلامی مثل گذشته است و هیچ تغییری نکرده و هر تغییری هم در این زمینه بخواهد صورت گیرد باید از طرف مقام معظم رهبری اعلام شود.
ولایتی همچنین درباره مذاکرات ایران با گروه 1+5 اظهار کرد: ایران هیچگاه از ابراز تمایل برای مذاکره خودداری نکرده است و هرگاه آنها اعلام کنند که میخواهند مذاکره کنند، ما استقبال میکنیم.
مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل در برابر این پرسش که "آیا سیاست ایران در مذاکرات تغییر خواهد کرد؟" پاسخ داد: سیاست ایران کاملا ثابت است و آنچه که ایران بر آن پافشاری میکند، حق استفاده صلحآمیز از انرژی هستهیی در چهارچوب انپیتی است و ما به آن متعهد هستیم و این سیاست تغییر نمیکند.
مهمترین ویژگی فیچر رادیویی این است که ژورنالیستها برای روشن و ملموسکردن موضوع انتزاعی یا پیچیده، از آن استفاده میکنند.
در فیچر رادیویی، ژورنالیست ها حکایت کسانی را نقل میکند که به نوعی درگیر موضوعاند تا از آن راه، موضوع، آشکار و از پیچیدگی خارج شود. مثلاً اگر مجلس قانونی برای بازنشستگان تصویب کند، در فیچر رادیویی، شخصی که مشمول این قانون میشود، انتخاب و آثار این قانون در زندگی او بررسی میشود. این کار اساساً با استفاده از کلیپهای صوتی – کلامی- ، صدای محیط ، موسیقی و … انجام میشود.
فیچر در ژورنالیسم رادیویی، فرمی است میان گزارش امور روزمره و نمایش رادیویی. مینیفیچر داستان جالبی را بازگو میکند، اما نه به سادگی؛ چون مجموعهای از اطلاعات زنده است که موضوعات انتزاعی را واضح و قابل فهم میکند.
مینیفیچر در نزد شنوندگان، یادآور «تئاتر ذهنی» است. برای دستیابی به این مهم، ژورنالیست رادیویی میتواند از مواد بسیاری استفاده کند: قطعات صوتی، صداهای محیط، قطعات صوتی تاریخی، موسیقی، نظر مردم و در آخر - اما نه کماهمیتتر از بقیه - گفتار خودش.
عامل اصلی و پشت پردهی قضایای دردآور سوریه آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند. جنبش عدم تعهد قطعاً بیش از آمریکا، ناتو و برخی کشورهای اروپایی حق ورود سیاسی به مسائل سوریه را دارد.
ادامهی وضعیت کنونی سوریه و کشتار مردم این کشور غیر قابل قبول است و مقصر اصلی در قضایای سوریه کسانی هستند که زمینهی ارسال سیلگونهی سلاح به داخل سوریه و حمایت مالی از گروههای بیمسئولیت را به وجود آوردهاند.
دادن سلاح به گروههای مخالف در هر کشوری و حمایت مالی و تبلیغاتی از آنها زمینهساز ایجاد شرایطی همچون سوریه است و اگر امروز به مخالفان سیاستهای دولتهای اروپایی نیز که اقدام به برپایی تظاهرات می کنند، پول و سلاح داده شود،
قطعاً وضعیت کنونی سوریه در این کشورها نیز به وجود خواهد آمد. دولت سوریه در قضایای کنونی مورد ظلم واقع شده
است و این دولت باید ضمن گرفتن هرگونه بهانه از مخالفان و بهانهجویان و ادامهی اصلاحات سیاسی، واقعیت شرایط و پشت پردهی توطئه در سوریه را برای افکار عمومی ملتهای عرب تشریح و افشاء کند.
حتما بخوانید . . . !
«پندى خیرخواهانه» به سیاستمداران آمریکائى برای پشتیبانی آنها از رژیم صهیونیستی. بدون شک این فراز از سخنان حضرت آیتالله خامنهای در شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد با واکنشهای رسانهای زیادی مواجه شده و خواهد شد. اما دردسرهای اسرائیل برای آمریکا چیست؟ دکتر فؤاد ایزدی، استادیار و عضو هیأت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. وی بیش از دو دهه در آمریکا حضور داشته و به تحصیل و پژوهش پرداخته است.
کشور آمریکا به سبب حمایتهایش از رژیم صهیونیستی، دو نوع هزینه میپردازد؛ هزینههای مالی و هزینههای سیاسی. دربارهی هزینههای مالی تاکنون سخنان زیادی گفتهاند که ما نیز در ادامه به آن میپردازیم، اما اغلب به هزینههای سیاسی کمتر توجه کردهاند. برای روشن شدن اینگونه هزینهها به یک نمونه اشاره میکنم:
چند هفتهی دیگر انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در پیش است. یکی از برنامههای همیشگی کاندیداهای ریاستجمهوری، سفر این کاندیداها به اسرائیل است؛ یعنی به کشوری که هزاران کیلومتر با آمریکا فاصله دارد و مردمش آمریکایی نیستند. هر کاندیدای ریاستجمهوری آمریکا باید به چنین سرزمین دوردستی مسافرت کند و با غیر آمریکاییها صحبت کند و این اتفاق در هر انتخابات تکرار میشود. سفر به اسرائیل برای این کاندیداها آنقدر مهم است که اگر موفقیتآمیز نباشد، نشانهی عدم پیروزی آنان در انتخابات است. خود این مسأله بسیار عجیب است. شما فرض کنید ما سال دیگر انتخابات ریاستجمهوری در ایران داریم. بعد مثلاً کاندیداهای ایرانی بروند در یک کشوری در آمریکای جنوبی سخنرانی کنند و اگر این کار را نکنند، برای رقابت انتخاباتیشان مشکل پیش بیاید!
بنابراین ما در آمریکا با یک ساختار سیاسی مواجهیم که افراد یک کشور خارجی و مردمی که تابعیت آمریکایی ندارند، آنقدر توان نفوذ در آن را دارند که اهمیت این افراد در انتخابات بیشتر از اهمیت افرادی است که تابعیت آن کشور را دارند. این مسأله که یک کشور استقلال خودش را از دست بدهد، ضعف بسیار بزرگی محسوب میشود. یعنی کشوری که قاعدتاً باید در پی منافع ملی خودش باشد و حواسش به مردم خودش باشد، به وضعیتی دچار شود که اینقدر تحت نفوذ یک کشور خارجی دیگر قرار بگیرد و اولویتهای آن کشور خارجی بر منافع ملی این کشور غلبه یابد. خودکشی سیاسی
صهیونیستها تلاش بسیاری کردهاند که این سیستم در آمریکا شکل بگیرد و جابیفتد. به هر حال در آمریکا جمهوری تصویب شد و در آن زمان این حالت فعلی وجود نداشت که پول سرمایهدارها که عدهی زیادی از انها صهیونیست بودند، این نقش بسیار بزرگ و ویژه را در ساختار سیاسی بازی کند. در واقع این اتفاقی است که در چهل پنجاه سال گذشته افتاده است و قبلاً این طور نبود. امروز شما میبینید در کنفرانس سالانهی آیپک که یکی از لابیهای بزرگ اسرائیلی در آمریکا است، رئیسجمهور، معاونش و وزیر خارجهی آمریکا حتماً باید شرکت کنند. سناتورهای برجسته (نه هر سناتوری) شرکت میکنند. نمایندگان کنگره (باز نه هر نمایندهای) نیز باید با هماهنگی آیپک در این کنفرانس شرکت کنند.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على الرّسول الأعظم الأمین و على ءاله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و على جمیع الأنبیاء و المرسلین.
به شما میهمانان گرامى، سران و هیئتهاى نمایندگى کشورهاى جنبش عدم تعهد و نیز دیگر شرکتکنندگان در این اجلاس بزرگ بینالمللى خوشامد میگویم.
ما در اینجا گرد آمدهایم تا به هدایت و کمک پروردگار، حرکت و جریانى را که در شش دههى قبل با هوشمندى و موقعیتشناسى و شجاعت چند تن از رهبران سیاسىِ دلسوز و مسئولیتپذیر پایهگذارى شد، به اقتضاى موقعیتها و نیازهاى امروز جهان ادامه دهیم و بلکه به آن جانى تازه و تحرکى دوباره ببخشیم.
میهمانان ما از مناطق جغرافیائى دور و نزدیک در اینجا گرد آمده و متعلق به ملیتها و نژادهاى گوناگون و داراى تعلقات اعتقادى و فرهنگى و تاریخى و وراثتىِ متنوعند؛ ولى همان طور که «احمد سوکارنو» یکى از بنیانگذاران این جنبش در کنفرانس معروفِ باندونگ در سال 1955 گفت، مبناى تشکیل عدم تعهد، نه وحدت جغرافیائى یا نژادى و دینى، بلکه وحدت نیاز است. آن روز کشورهاى عضو جنبش عدم تعهد، به پیوندى که بتواند آنها را از سیطرهى شبکههاى اقتدارگرا و مستکبر و سیرىناپذیر مصون بدارد، نیازمند بودهاند؛ امروز با پیشرفت و گسترش ابزارهاى سلطهگرى، این نیاز همچنان پابرجا است.
من میخواهم حقیقت دیگرى را مطرح کنم:
اسلام به ما آموخته است که انسانها با وجود ناهمگونیهاى نژادى و زبانى و فرهنگى، فطرت همسانى دارند که آنها را به پاکى و عدالت و نیکوکارى و همدردى و همکارى فرا میخواند و همین سرشت همگانى است که اگر از انگیزههاى گمراهکننده به سلامت عبور کند، انسانها را به توحید و معرفت ذات متعالى خداوند رهنمون میگردد.
این حقیقت تابناک داراى چنان ظرفیتى است که قادر است پایه و پشتوانهى تشکیل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پیشرفت و عدالت - توأماً - گردد و شعاع معنویت را بر همهى فعالیتهاى مادّى و دنیائى انسانها نفوذ دهد و بهشتى دنیائى - پیش از بهشت اخروىِ موعود ادیان الهى - براى آنان فراهم آورد. و نیز همین حقیقت مشترک و همگانى است که میتواند شالودهریز همکاریهاى برادرانهى ملتهائى باشد که از نظر شکل ظاهرى و سابقهى تاریخى و منطقهى جغرافیائى، شباهتى به یکدیگر ندارند.
همکاریهاى بینالمللى هرگاه بر چنین شالودهاى استوار باشد، دولتها ارتباطات میان خود را نه بر اساس ترس و تهدید یا افزونطلبى و منافع یکجانبه یا واسطهگرىِ افراد خائن و خودفروش، بلکه بر پایهى منافع سالم و مشترک، و برتر از آن، منافع انسانیت بنا میکنند و وجدان بیدار خود و خاطر ملتهاى خود را از دغدغهها آسوده میسازند.
این نظم آرمانى در نقطهى مقابل نظام سلطه قرار دارد، که در قرنهاى اخیر قدرتهاى سلطهگر غربى، و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریکا، مدعى و مبلّغ و پیشقراول آن بوده و هستند.
میهمانان عزیز!
امروز آرمانهاى اصلى جنبش عدم تعهد با گذشت شش دهه همچنان زنده و پابرجاست؛ آرمانهائى مانند استعمارزدائى ، استقلال سیاسى و اقتصادى و فرهنگى، عدم تعهد به قطبهاى قدرت و ارتقاء همبستگى و همکارى میان کشورهاى عضو. واقعیتهاى امروز جهان با آن آرمانها داراى فاصله است؛ ولى ارادهى جمعى و تلاش همهجانبه براى عبور از واقعیتها و دست یافتن به آرمانها، هرچند پُر چالش، لیک امیدآفرین و ثمربخش است.
ما در گذشتهى نزدیک، شاهد شکست سیاستهاى دوران جنگ سرد و نیز یکجانبهگرائىِ پس از آن بودهایم. جهان با عبرتآموزى از این تجربهى تاریخى، در حال گذار به نظام بینالمللى جدیدى است و جنبش عدم تعهد میتواند و باید نقش نوینى ایفاء نماید. این نظام باید بر پایهى مشارکت همگانى و برابرى حقوق ملتها استوار باشد؛ و همبستگى ما کشورهاى عضو این جنبش براى شکلگیرى این نظم نوین، از ضرورتهاى بارز عصر کنونى است.
خوشبختانه چشمانداز تحولات جهانى، نویدبخش یک نظام چند وجهى است که در آن، قطبهاى سنتى قدرت جاى خود را به مجموعهاى از کشورها و فرهنگها و تمدنهاى متنوع و با خاستگاههاى گوناگون اقتصادى و اجتماعى و سیاسى میدهند. اتفاقات شگرفى که در سه دههى اخیر شاهد آن بودهایم، آشکارا نشان میدهد که برآمدن قدرتهاى جدید با بروز ضعف در قدرتهاى قدیمى همراه بوده است. این جابهجائى تدریجى قدرت، به کشورهاى عدم تعهد فرصت میدهد تا نقش مؤثر و شایستهاى را در عرصهى جهانى بر عهده بگیرند و زمینهى یک مدیریت عادلانه و واقعاً مشارکتى را در پهنهى گیتى فراهم آورند. ما کشورهاى عضو این جنبش توانستهایم در یک دوران طولانى، با وجود تنوع دیدگاهها و گرایشها، همبستگى و پیوند خود را در چهارچوب آرمانهاى مشترک حفظ کنیم؛ و این دستاورد ساده و کوچکى نیست. این پیوند میتواند دستمایهى گذار به نظمى عادلانه و انسانى قرار گیرد.
شرائط کنونى جهان فرصتى شاید تکرارنشدنى براى جنبش عدم تعهد است. سخن ما آن است که اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتورى چند کشور غربى اداره شود. باید بتوان یک مشارکت دموکراتیک جهانى را در عرصهى مدیریت بینالمللى شکل داد و تضمین کرد. این است نیاز همهى کشورهائى که مستقیم یا غیرمستقیم از دستاندازى چند کشور زورگو و سلطهطلب زیان دیدهاند و مىبینند.
شوراى امنیت سازمان ملل داراى ساختار و سازوکارى غیرمنطقى، ناعادلانه و کاملاً غیر دموکراتیک است؛ این یک دیکتاتورىِ آشکار و یک وضعیت کهنه و منسوخ و تاریخ مصرف گذشته است. با سوء استفاده از همین سازوکار غلط است که آمریکا و همدستانش توانستهاند زورگوئیهاى خود را در لباس مفاهیم شریف بر دنیا تحمیل کنند. آنها میگویند «حقوق بشر»، و منافع غرب را اراده میکنند؛ میگویند «دموکراسى»، و دخالت نظامى در کشورها را به جاى آن مىنشانند؛ میگویند «مبارزه با تروریسم»، و مردم بىدفاع روستاها و شهرها را آماج بمبها و سلاحهاى خود میسازند. در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجهى یک و دو و سه تقسیم میشوند. جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکاى لاتین ارزان، و در آمریکا و غرب اروپا گران قیمتگذارى میشود. امنیت آمریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیهى بشریت بىاهمیت دانسته میشود. شکنجه و ترور اگر به دست آمریکائى و صهیونیست و دستنشاندگان آنها صورت گیرد، مُجاز و کاملاً قابل چشمپوشى است. زندانهاى مخفى آنها که در نقاط متعددى در قارههاى گوناگون شاهد زشتترین و نفرتانگیزترین رفتارها با زندانیان بىدفاع و بىوکیل و بىمحاکمه است، وجدان آنان را نمىآزارد. بد و خوب، کاملاً گزینشى و یکطرفه تعریف میشود. منافع خود را به نام «قوانین بینالمللى»، و سخنان تحکمآمیز و غیرقانونى خود را به نام «جامعهى جهانى» بر ملتها تحمیل میکنند و با شبکهى رسانهاىِ انحصارىِ سازمانیافته، دروغهاى خود را راست، و باطل خود را حق، و ظلم خود را عدالتطلبى وانمود میکنند و در مقابل، هر سخن حقى را که افشاگر فریب آنها است، دروغ، و هر مطالبهى برحقّى را یاغیگرى مینامند.
دوستان! این وضعیت معیوب و پر زیان، غیرقابل ادامه است. همه از این هندسهى غلط بینالمللى خسته شدهاند. جنبش 99 درصدى مردم در آمریکا بر ضدّ کانونهاى ثروت و قدرت در آن کشور، و اعتراض عمومى در کشورهاى اروپاى غربى به سیاستهاى اقتصادى دولتهاشان نیز نشان لبریز شدن پیمانهى صبر و تحمل ملتها از این وضعیت است. باید این وضعیت نامعقول را علاج کرد.
پیوند مستحکم و منطقى و همهجانبهى کشورهاى عضو جنبش عدم تعهد میتواند در یافتن و پیمودن راه علاج، تأثیرات عمیقى بر جاى بگذارد.
حضار محترم!
صلح و امنیت بینالمللى از جملهى مسائل حادّ جهان امروز ما است و خلع سلاحهاى کشتار جمعى و فاجعهبار، یک ضرورت فورى و یک مطالبهى همگانى است. در دنیاى امروز، امنیت، پدیدهاى مشترک و غیرقابل تبعیض است. آنها که سلاحهاى ضد بشریت را در زرادخانههاى خود انبار میکنند، حق ندارند خود را پرچمدار امنیت جهانى قلمداد کنند. این - بىشک - نخواهد توانست نیز امنیت را براى خود آنها به ارمغان آورد. امروز با تأسفِ فراوان دیده میشود که کشورهاى دارندهى بیشترین تسلیحات هستهاى، ارادهاى جدّى و واقعى براى حذف این ابزارهاى مرگبار از دکترین نظامى خود ندارند و آن را همچنان عامل رفع تهدید و شاخصى مهم در تعریف جایگاه سیاسى و بینالمللى خود میدانند. این تصور، به کلّى مردود و مطرود است.
سلاح هستهاى نه تأمینکنندهى امنیت و نه مایهى تحکیم قدرت سیاسى است، بلکه تهدیدى براى این هر دو است. حوادث دههى 90 قرن بیستم نشان داد که داشتن این تسلیحات نمیتواند رژیمى همانند شوروى سابق را هم حفظ کند. امروز نیز کشورهائى را میشناسیم که با داشتن بمب اتم، در معرض امواج ناامنىهاى مهلکند.
جمهورى اسلامى ایران استفاده از سلاح هستهاى و شیمیائى و نظائر آن را گناهى بزرگ و نابخشودنى میداند. ما شعار «خاورمیانهى عارى از سلاح هستهاى» را مطرح کردهایم و به آن پایبندیم. این به معنى چشمپوشى از حق بهرهبردارى صلحآمیز از انرژى هستهاى و تولید سوخت هستهاى نیست. استفادهى صلحآمیز از این انرژى، بر اساس قوانین بینالمللى، حق همهى کشورها است. همه باید بتوانند از این انرژى سالم در مصارف گوناگونِ حیاتى کشور و ملتشان استفاده کنند و در اِعمال این حق، وابسته به دیگران نباشند. چند کشور غربى که خود دارندهى سلاح هستهاى و مرتکب این کار غیرقانونىاند، مایلند توان تولید سوخت هستهاى را نیز در انحصار خود نگه دارند. حرکتى مرموز در حال شکلگیرى است تا انحصار تولید و فروش سوخت هستهاى را در مراکزى با نام بینالمللى ولى در واقع در پنجهى چند کشور معدود غربى، تثبیت و دائمى کنند.
طنز تلخ روزگار ما آن است که دولت آمریکا که دارندهى بیشترین و مرگبارترین سلاحهاى هستهاى و دیگر سلاحهاى کشتار جمعى و تنها مرتکبِ بهکارگیرى آن است، امروز میخواهد پرچم مخالفت با اشاعهى هستهاى را به دوش بگیرد! آنها و شرکاى غربىشان رژیم صهیونیستىِ غاصب را به سلاحهاى هستهاى مجهز کرده و براى این منطقهى حساس، تهدیدى بزرگ فراهم کردهاند؛ اما همین مجموعهى فریبگر، استفادهى صلحآمیز از انرژى هستهاى را براى کشورهاى مستقل برنمیتابند و حتّى با تولید سوخت هستهاى براى رادیوداروها و دیگر مصارف صلحآمیز انسانى، با هرچه در توان دارند، ستیزهگرى میکنند. بهانهى دروغین آنان، بیم از تولید سلاح هستهاى است. در مورد جمهورى اسلامى ایران، آنان خود میدانند که دروغ میگویند؛ اما سیاستورزى، آنگاه که کمترین اثرى از معنویت در آن نباشد، دروغ را هم مجاز میشمرد. آیا آن که در قرن بیستویکم زبان به تهدید اتمى میگشاید و شرم نمیکند، از دروغگوئى پرهیز و شرم خواهد کرد؟!
من تأکید میکنم که جمهورى اسلامى هرگز در پى تسلیحات هستهاى نیست، و نیز هرگز از حق ملّت خود در استفادهى صلحآمیز از انرژى هستهاى چشمپوشى نخواهد کرد. شعار ما «انرژى هستهاى براى همه، و سلاح هستهاى براى هیچکس» است. ما بر این هر دو سخن پاى خواهیم فشرد و میدانیم که شکستن انحصار چند کشور غربى در تولید انرژى هستهاى در چهارچوب معاهدهى عدم اشاعه، به سود همهى کشورهاى مستقل و از جمله کشورهاى عضو جنبش عدم تعهد است.
تجربهى سه دهه ایستادگىِ موفقیتآمیز در برابر زورگوئىها و فشارهاى همهجانبهى آمریکا و متحدانش، جمهورى اسلامى را به این باور قطعى رسانده است که مقاومت یک ملت متحد و داراى عزم راسخ، قادر است بر همهى خصومتها و عنادها فائق آید و راه افتخارآمیز به سوى هدفهاى بلند خود را بگشاید. پیشرفتهاى همهجانبهى کشور ما در دو دههى اخیر واقعیتى است که در برابر چشم همگان قرار دارد و رصدکنندگان رسمى بینالمللى مکرراً بدان اذعان کردهاند؛ و این همه در شرائط تحریمها و فشارهاى اقتصادى و تهاجم تبلیغاتى شبکههاى وابسته به آمریکا و صهیونیسم اتفاق افتاده است. تحریمهائى که یاوهگویان، آن را فلجکننده نامیدند، نه تنها ما را فلج نکرده است و نخواهد کرد، بلکه گامهاى ما را محکمتر، و همت ما را بلندتر، و اطمینان ما را به درستى تحلیلهاى خود و نیز به توانائى درونزاى ملتمان راسختر کرده است. ما یارى خداوند را در این چالشها بارها و بارها به چشم دیدهایم.
میهمانان گرامى!
لازم میدانم در اینجا از یک مسئلهى بسیار مهم سخن بگویم؛ که اگرچه مربوط به منطقهى ما است، ولى ابعاد گستردهى آن از این منطقه فراتر رفته و سیاستهاى جهانى را در طول چندین دهه تحت تأثیر قرار داده است و آن، مسئلهى دردآور فلسطین است. خلاصهى این ماجرا آن است که یک کشور مستقل و داراى شناسنامهى روشنِ تاریخى به نام «فلسطین»، بر اساس یک توطئهى وحشتناک غربى با سردمدارى انگلیس در دههى 40 قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و کشتار و فریب، به جماعتى که عمدتاً از کشورهاى اروپائى مهاجرت داده شدهاند، واگذار گردیده است. این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهاى جمعىِ مردم بىدفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و کاشانهى خود به کشورهاى هممرز همراه بود، در طول بیش از شش دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است و امروز هم ادامه دارد. این، یکى از مهمترین مسائل جامعهى بشریت است. سران سیاسى و نظامى رژیم غاصب صهیونیست، در این مدت از هیچ جنایتى پرهیز نکردهاند؛ از کشتار مردم و ویران کردن خانهها و مزارع آنان و دستگیرى و شکنجهى مردان و زنان و حتّى کودکان آنان، تا تحقیر و توهین به کرامت این ملت و سعى در نابودى و هضم آن در معدهى حرامخوار رژیم صهیونیستى، و تا حمله به اردوگاههاى آنان در خود فلسطین و در کشورهاى همسایه که میلیونها آواره را در خود جاى میداده است. نامهاى «صبرا» و «شتیلا» و «قانا» و «دیر یاسین» و امثال اینها با خون مردم مظلوم فلسطین در تاریخ منطقهى ما ثبت شده است. اکنون نیز پس از شصت و پنج سال، هنوز همچنان همین جنایتها در رفتار گرگان درندهى صهیونیست با باقىماندگان در سرزمینهاى اشغالى ادامه دارد. آنها پىدرپى جنایتهاى جدیدى مىآفرینند و منطقه را با بحران تازهاى روبهرو میکنند. کمتر روزى است که خبرى از قتل و جرح و زندانى کردن جوانهائى مخابره نشود که به دفاع از وطن و کرامت خود برخاسته و به ویرانگرى مزارع و خانههاى خود اعتراض کردهاند. رژیم صهیونیستى که با به راه انداختن جنگهاى فاجعهبار و کشتار مردم و اشغال سرزمینهاى عربى و سازماندهى تروریسم دولتى در منطقه و جهان، دهها سال ترور و جنگ و شرارت به راه انداخته، ملت فلسطین را که براى احقاق حق خود به پا خاسته و مبارزه میکنند، تروریست مینامد و شبکهى رسانههاى متعلق به صهیونیزم و بسیارى از رسانههاى غربى و مزدور نیز با زیر پا گذاشتن تعهّد اخلاقى و رسانهاى، این دروغ بزرگ را تکرار میکنند. سردمداران سیاسىِ مدعى حقوق بشر نیز چشم بر این همه جنایت بسته و بدون شرم و پروا، از آن رژیم فاجعهآفرین حمایت کرده و در نقش وکیلمدافع آن ظاهر میشوند.
سخن ما آن است که فلسطین متعلق به فلسطینىها است و ادامهى اشغال آن، ظلمى بزرگ، تحملناپذیر و خطرى عمده براى صلح و امنیت جهانى است. همهى راههائى که غربیها و وابستگان آنها براى «حل مسئلهى فلسطین» پیشنهاد کرده و پیمودهاند، غلط و ناموفق بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود. ما راهحلى عادلانه و کاملاً دموکراتیک را پیشنهاد کردهایم: همهى فلسطینىها، چه ساکنان کنونى آن، و چه کسانى که به کشورهاى دیگر رانده شده و هویت فلسطینى خود را حفظ کردهاند، اعم از مسلمان و مسیحى و یهودى، در یک همهپرسىِ عمومى، با نظارتى دقیق و اطمینانبخش شرکت کنند و ساختار نظام سیاسى این کشور را انتخاب نمایند و همهى فلسطینیانى که سالها رنج آوارگى را تحمل کردهاند، به کشور خود باز گردند و در این همهپرسى و سپس تدوین قانون اساسى و انتخابات، شرکت نمایند. آنگاه صلح برقرار خواهد شد.
در اینجا مایلم پندى خیرخواهانه به سیاستمداران آمریکائى که تاکنون همواره به عنوان مدافع و پشتیبان رژیم صهیونیستى در صحنه حاضر شدهاند، بدهم: این رژیم تاکنون براى شما دردسرهاى بیشمار داشته است؛ چهرهى شما را در میان ملتهاى منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شریک جنایات صهیونیستهاى غاصب معرفى کرده است؛ هزینههاى مادى و معنوى که در طول سالهاى متمادى از این رهگذر به دولت و ملت آمریکا تحمیل شده است، سرسامآور است؛ و احتمالاً در آینده اگر همین روش ادامه یابد، هزینههاى شما سنگینتر هم خواهد شد. بیائید به پیشنهاد جمهورى اسلامى دربارهى همهپرسى بیندیشید و با تصمیمى شجاعانه، خود را از گره ناگشودنى کنونى نجات دهید. بىشک مردم منطقه و همهى آزاداندیشان گیتى از این اقدام استقبال خواهند کرد.
میهمانان محترم!
اکنون به سخن آغازین باز میگردم. شرائط گیتى حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخىِ بسیار مهم است. انتظار میرود که نظمى نوین در حال تولد یافتن باشد. مجموعهى غیرمتعهدها حدود دو سوم اعضاء جامعهى جهانى را در خود جاى داده است و میتواند در شکلدهى آینده نقشى بزرگ ایفاء کند. تشکیل این اجلاس بزرگ در تهران نیز خود حادثهاى پرمعنا است که باید در محاسبات به کار آید. ما اعضاء این جنبش با همافزائى امکانات و ظرفیتهاى گستردهى خود میتوانیم براى نجات جهان از ناامنى و جنگ و سلطهگرى، نقشى تاریخى و ماندگار بیافرینیم.
این مقصود فقط با همکاریهاى همهجانبهى ما با یکدیگر امکانپذیر است. در میان ما، کشورهاى بسیار ثروتمند و نیز کشورهاى داراى نفوذ بینالمللى کم نیستند. علاج مشکلات با همکاریهاى اقتصادى و رسانهاى و انتقال تجربههاى پیشبرنده و تعالىبخش، کاملاً امکانپذیر است. باید عزمهامان را راسخ کنیم؛ به هدفها وفادار بمانیم؛ از اخم قدرتهاى زورگو نترسیم و به لبخند آنان دل خوش نکنیم؛ ارادهى الهى و قوانین آفرینش را پشتیبان خود بدانیم؛ به شکست تجربهى اردوگاه کمونیستى در دو دهه پیش، و شکست سیاستهاى به اصطلاح لیبرال دموکراسى غربى در حال حاضر - که نشانههاى آن را در خیابانهاى کشورهاى اروپائى و آمریکایی و گرههاى ناگشودنى اقتصاد این کشورها همه مىبینند - با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیکتاتورهاى وابسته به آمریکا و همدست رژیم صهیونیستى در شمال آفریقا و بیدارى اسلامى در کشورهاى منطقه را فرصتى بزرگ بشماریم. ما میتوانیم به ارتقاء «بهرهورى سیاسى جنبش عدم تعهد» در مدیریت جهانى بیندیشیم؛ میتوانیم براى تحول در این مدیریت، سندى تاریخى تهیه کنیم و ابزارهاى اجرائى آن را فراهم نمائیم؛ میتوانیم حرکت به سمت همکاریهاى مؤثر اقتصادى را طراحى و الگوهاى ارتباط فرهنگى میان خود را تعریف کنیم. بىشک تشکیل دبیرخانهى فعال و پرانگیزهاى براى این تشکیلات، خواهد توانست به حصول این مقاصد کمکى بزرگ و پر تأثیر تقدیم کند.
متشکرم